روز به روز شاهد تخریب بیشتر نیلکوه(کوه رستم) در استان گلستان هستیم اما مدعیان حفظ محیط زیست در سکوت به سر می برند.
"... قضیّهخاک از قضیّهآب مهمتر است؛ما مشکل آب هم داریم، مشکل بزرگی هم هست،لکن برای تهیّهی آب راههای فراوانی وجود دارد؛ برای تهیّهی خاک حاصلخیز این راهها دیگر وجود ندارد.یعنی بیتوجّهی به مبانی حفظ محیط زیست، گاهی اوقات یک چنین مشکلاتی را بهوجود میآورد؛آسیبی که وارد می شود،آسیبی نیست که بشود جبران کرد.خب، می شود پیشگیری کرد،می شود علاج کرد؛ هم پیشگیری می شود کرد بسیاری از این چیزها را،هم بعضیها قابل علاج است و بایستی اینها را علاج کرد.البتّه صبر،حوصله،تدبیر، دنبالگیری و این چیزها لازم است.
مسئلهمحیط زیست،مسئله این دولت و آن دولت نیست؛مسئله طولانیمدّت است؛مسئلهاین جریان و آن جریان نیست؛ مسئلههمهکشور است؛همه باید دستبهدست هم بدهند و این مشکل را حل کنند..."
حضرت آیت ا.. خامنه ای
راستش نمی خواستم دیگر مطلبی درباره ی نیلکوه به رشته ی تحریر درآورم امّا از آنجائی که همشهریان خوبم، از هر جنس و گروه و شغلی و با هر سلیقه و عقیده ای– چه با پیامک یا تماس تلفنی و یا دیدار حضوری – مرتّب از بابت وضعیّت نیلکوه گِله و شکایت و درد دل می کنند و خواهان ادامه حمایت های نویسندگان در جلوگیری از نابودی آشکار طبیعت می باشند؛ و از آنجایی که رسالت قلم و ارزش و اعتبار آن،به پشتوانه ی مردمی پابرجاست و به مصداق سخن مولانا که می فرمایند:
" دوست دارد یار،این آشفتگی کوشش بیهوده،بِه از خفتگی"
به این خواسته ی برحقّ اجتماع،جامه ی عمل می پوشانیم و امیدواریم همراهی و همدلی تمامی انسان های آگاه و بیدار و درد آشنای جامعه و یکدلی و یکزبانی تمامی مسئولین شهرستان،در حمایت از محیط زیست و منابع طبیعی- روزی نه چندان دور- به بارعمل بنشیند و شما مردم نیز در این حمایت بی تفاوت نباشید.چرا که "یک دست،صدا ندارد."
بسیار عجیب است که با دست نادانی و البتّه آگاهانه،تیشه به ریشه زندگی و خوشبختی خود و خانواده و آبادانی سرزمینمان می زنیم و باز هم در کمال حیرت،بدنبال مُقصّر می گردیم!!
این مقاله را با چاشنی شیرین، ارزشمند و گوهر بار بیانات مقام معظّم رهبری-که در روز یکشنبه 17/اسفندماه/1393 در دیدار مسئولان و فعالان محیط زیست،منابع طبیعى و فضاى سبز کشور ایراد نمودند –همراه نموده ام. چرا که فصل الخطاب کلام ما، کلام ایشان است.
امسال، تابستان بسیار گرمی را داشتیم و با وجود آنکه دو ماه از این فصل پُرحرارت می گذرد،امّا از باران خبری و اثری نیست و اگر هم آمده،سیلابی بوده با خسارتهایی جبران ناپذیر،زمین ها و درختان،خشکیده.در جویبارها و رودخانه ها آبی یافت نمی شود و سطح آبهای زیرزمینی و چشمه ها،بشدّت کاهش یافته.چند روز قبل هم- بعد از70سال- بی سابقه ترین درجه ی گرما را در منطقه شاهد بودیم.جنگل هایمان هم که از شمال و جنوب یا شرق و غرب،در حال آتش گرفتن و نابودیست.شاید هم برخی کوته فکران- نَعُوذ باا..- خدا را مُقصّر می دانند.در حالیکه:
"هرچه کُنی به خود کُنی گر همه نیک و بد کُنی "
ازسویی دیگر،هشدار داده اند اگر وضع به همین منوال پیش برود،در آینده ریزگردهایی که حتّی فکرش را هم نمی کردیم، ممکن است به این استان و منطقه سرسبز،هجوم بیاورند و دودمانمان را بر باد بدهند.از اصلی ترین و مُهم ترین دلایل چنین اوضاعی که در کشور عزیزمان ایجاد شده،عامل انسانی و تخریب جنگل ها و مراتع و ساخت و سازهای غیر قانونی مسکونی و ایجاد کارخانه های ریز و درشت به دست خود ما مردم،بیشترین سهم را داشته است و بعد از آن،عوامل طبیعی.
"...یک مسئله،مسئلهجنگلها و مراتع است؛ این جنگلهای ما و مراتع ما، هم ریههای تنفّسی شهرها و محیطهای زندگیاند،هم نگهبان خاکند و خاک را حفظ می کنند؛این جنگلها را باید حفظ کرد.متأسّفانه در بخشهای مختلف کشور،این جنگلهای متراکم و انبوه شمال کشور بعضاً مورد چپاول و غارت،و بعضی دیگر،مورد بیتوجّهی و بیاهتمامی قرار می گیرد.من تأکید می کنم اجازه ندهید به این جنگلها دستدرازی بشود؛بخشهای مختلف کشور که مسئولیّتی در این زمینه دارند،از منابع طبیعی گرفته تا محیط زیست تا بقیّهدستگاههایی که ارتباطی با این قضایا دارند،اجازه ندهند با بهانههای مختلف- از شهربازی درست کردن و جذب گردشگر و هتلداری و مانند اینها بگیرید تا مدرسهعلمیّه و حوزهعلمیّه؛ همهاینها بهانههایی می شوند و شده تاکنون- که جنگلهای ما دست بخورند، به آنها تعرّض بشود؛ به جنگلها تعدّی بشود و تاکنون به جنگل تعدّی شده؛ جلویش را با استحکام کامل بگیرید..."
در روز روشن و در برابر چشمان مردم،به یک کوه سالم و پُر از درخت و سرسبزی و منافع بیشمارش از نظر محیط زیست، چوب حراج می زنیم و سودش را دو دستی در جیب عدّه ای خاص سرازیر می کنیم.کارخانه ای که از اساس،بودنش در این منطقه،هیچ ضرورتی نداشت،روز به روز در حال توسعه یافتن و از بین بردن هرچه بیشتر جنگل و مرتع در دامنه و آغوش این کوه است و تنها چیزی که عاید منطقه می شود، دودی است که در لباس گرد و غبار،به چشم مردم اطرافش می رود.
این توجیه هم که تأسیس چنین کارخانه ای،باعث اشتغال زایی مثلاً 500نفر شده است،"هیچ محلّی از اعراب ندارد."چرا که هم عقل و هم شرع،منافع اکثریّت را بر اقلیّت همواره ترجیح داده و می دهد.
اگر قرار باشد چنین کارخانه هایی برای چند صد نفر، درآمد ایجاد کند و یا در سفره برخی نان ببرد،در عوض،نان سلامت هزاران نفر از ساکنین منطقه را "آجر می کند"و موجب نابودی طبیعت و محیط زیست و به تَبَع آن،به خطر افتادن جسم و جان خیلی ها و هزینه های دارو و درمان صدها نفر در آینده ای نزدیک خواهد شد.
"... قرآن می فرماید: زمین را برای انسانها ما آفریدیم؛ مال همه است. متعلّق به بعضی نیست؛ بعضی حقّ بیشتری از بعضی دیگر ندارند؛متعلّق به نسلی بدون توجّه به نسلی دیگر،نیست؛امروز متعلّق به شما است؛فردا متعلّق به فرزندان شما،به نوههای شما و به دودمان شما تا آخر..."
با کمی تدبیر و هماهنگی و البتّه دلسوزی دستگاههای مختلف اجرایی در منطقه و استان،می شود راه حل های بهتری را هم ارائه نمود.برچیده شدن تمامی امکانات و دستگاههای فعلی و انتقال به منطقه ای که شرایط فعّالیّت در آن- بدون آسیب رسانی به محیط زیست و سلامت مردم- وجود داشته باشد و به جایش،ایجاد منطقه گردشگری و توریستی و جذب جوانان همین منطقه در اداره کردن آن و کسب درآمد و سود سرشاری که ازمحلّ چنین طرحی می توان برای منطقه به ارمغان آورد.
"...حفظ محیط زیست و رعایت محیط زیست،یک وظیفهحاکمیّتی است؛ البتّه مردم هم نقش دارند؛ مردم می توانند نقشهای خوبی ایفا کنند، همکاری کنند؛ شرطش این است که دستگاههای حاکمیّتی بهطور جدّی دنبال قضیّه باشند. اگر جدّیّت بهخرج بدهند،مردم هم به اینها کمک خواهند کرد... بایستی تخریب محیط زیست جرم محسوب بشود؛ بعنوان جرم بایستی تعقیب بشود.پالایش و بازنگری قوانین موجود، تقویت نظارتهای بیاغماض - نظارت انجام بگیرد،هیچ گونه اغماضی هم در این نظارتها صورت نگیرد و رؤسای دستگاهها شخصاً نظارت کنند - و شاید از جهتی از همه مهمتر، فرهنگسازی است؛ فرهنگسازی؛ مردم بدانند که اهمّیّت حفظ محیط زیست چقدر است.این را از دبستان باید شروع کنیم، در کتابهای درسی؛ باید بچّههای ما اهمّیّت مرتع و جنگل و هوا و آب و خاک و دریا و مانند اینها را از کودکی بفهمند و روی آن حسّاس باشند. حفظ حریم محیط زیست باید جزئی از فرهنگ عمومی بشود..."
مطمئن باشید روزی خواهد رسید که اسناد و مدارک امضا کنندگان و مُهر تائید زنندگان بر پای چنین قرارداد و مجوّزی نابجا،برای نسل آینده آشکار خواهد شد و آیندگان خود قضاوت خواهند کرد و آن مسئولین می بایست هم در این دنیا پاسخگوی تأیید و امضایشان در نزد مردم باشند و هم در آن دنیا پاسخگوی خالق مردم که آیا سیمان نیلکوه،خدمت به مردم بوده است یا...؟!
به هر حال اگر ما مردم هم نسبت به مسائل و موارد جامعه، شانه های بی تفاوتی مان را بالا بیندازیم و فقط کلاه منافع شخصی خودمان را دو دستی بچسبیم،در آینده باید منتظر بیابان شدن استان و منطقه و کوچ اجباری مردم،به واسطه خیلی از دلایل باشیم.
"باش تا صبح دولتت بدمد کاین هنوز از نتایج سحرست"
اسماعیل تقی زاده - کلاله
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده