شما را به خواندن بخشی از واقعیت های قبل از انقلاب در گفتگو با یک استاد دانشگاه دعوت می کنیم.
جناب آقای سید رضا میرزائی امکانش است خودتان را معرفی کنید؟
با سلام درود بیکران به محضر آقا امام زمان(عج) منجی عالم بشریت که تمامی کیتی منتظر و چشم انتظار ظهور آن حضرت می با شند .
باسلام درود به روح پرفتوح امام خمینی (ره) بنیان گذار انقلاب و جمهوری اسلامی و شهدای انقلاب و جنگ تحمیلی که با نثارخون وجان مبارکشان و حضور فعال خود منجرب پیروزی انقلاب اسلامی شدند .
سلام و دعای برای سلامتی مقام معظم رهبری حضرت آیت الله امام خامنه ای .
عرض تبریک ایام الله دهه مبارک فجر و سلام و خوش آمد خدمت شما خبرنگار فعال و جوان شهرمان و تمامی فعالان دنیای مجازی خصوصاً همشهری های عزیزم (کلاله)دارم
بنده حقیر افتخار این را دارم که عرض کنم بچه کلاله هستم .
هرچند که مدت زیادیست هجرت نموده ولی باز دل بسته آن دیار عزیزیم و اینکه چند سالی است ، بازنشست شده .
ولی به روایت دوستان چند سالی است دوره دومین سی ساله خدمت مان را به ملت شریف وکشورعزیزمان شروع کرده ام طول هفته شنبه و یکشنبه را به تدریس در دانشگاه های تهران مشغول می باشم .
در طول هفته نیز برنامه ریزی نموده ام که قسمتی از وقتم را وقف خد مت به همشهری ها و هم استانی ها در امر مسائل فرهنگی اجتماعی و پیشرفت اقتصادی استان گلستان و خصوصاً شهرستان کلاله نموده ام .
(در راستار برنامه های فرهنگی اجتماعی به مناسبت های مختلف پیگیری و دعوت از سخنران های ملی همچون حجه السلام حاج مهدی طائب و حجه السلام حاج آقا مقدسی و حجه السلام حاج آقا ماندگاری .... نموده و با همت مسئولین شهرستان الاخصوص امام جمعه محبوب و ولائی و حضور فعال مردم ولایت مدارکلاله و مدیریت خوب هیات مذهبی شهرستان خصوصاً هیئت رزمندگان کلاله مراسمات به یاد ماندی برگزار نموده ایم )
کاری در فضای مجازی با جمعی از جوانان و نوجوانان کلاله ای برای جمع آوری خاطرات شهدای کلاله با محوریت شهدای شاخص شهرستان سردار شهید احمد زارعی و سردار شهید محبت علی عودی مدتی است شروع کرده ایم .
سید جان از دوران پیروزی انقلاب اسلامی بفرمائید.
آن دوران نوجوان بودم ولی مقداری شلوغ و دوست داشتم از خیلی از مسائل ان دوران سر در بیارم و به نوعی من هم مثل دیگر هم سن و سال هایم ایفای نقش نمایم.
در آن دوران همه تلاش می کردند که از زیر خفقان و استبداد موجود ستم شاهی رهائی یابند بنده هم در حد توان تلاش خودم را داشتم اگر راهپیمائی برنامه ریزی می شد سعی داشتیم فعالانه شرکت نماییم ، کمکی نیاز بود و از دستمان بر می آمد انجام می دادیم ، درسته که خیلی ها فکر می کنند انقلاب فقط در مرکزیت کشور بوده ولی نه؟ در تمام سطح کشور و تمامی مناطق کشور انقلاب توسعه یافته بود .چون ستم و استبداد ستم شاهی در کل کشور توسعه پیدا کرده بود.
آقا سید امکانش است چند نمونه از خاطرات یا اطلاعات شاخص تان از وضعیت دوران ستم شاهی را بفرمائید.
بنده با توجه به رشته تحصیلی وتخصصم در امورات اقتصادی دوران ستم شاهی را از دید اقتصادی مورد بررسی و مطالعاتی قرار داده که بعنوان بخشی از خاطرات یا اطلاعاتم تقدیم می کنم .
الف : غارتگری پس از کودتای 28مرداد
پس از کودتای 28 مرداد و سقوط دولت ملی دکتر مصدق ،غارتگری های شاه و دربار به اوج رسید. شاه و اقوامش مانند افراد غارتگر افسار گسیخته ، تمام مملکت را تا می توانستند غارت می کردند .
فسادی که در دربار وجود داشت، حقیقتاً ابعاد وحشتناکی به خود گرفته بود. برادران و خواهران شاه ، به خاطر واسطگی برای عقد قرارداد بین دولت ایران و شرکت هایی که گاه خودشان نیز جزو سهامداران عمده آنها بودند، حق العمل های کلانی به چنگ می آوردند، ولی گرفتاری اصلی در این قضیه فقط مسائل رشوه خواری یا دریافت حق کمیسیون توسط خانواده سلطنت نبود ، بلکه اقدامات آنها الگویی برای تقلید دیگران می شد و به صورت منبعی در آمده بود که جامعه را در هر سطحی به آلودگی می کشاند.
سرازیر شدن ثروت های هنگفت به جیب این و آن در موقع قرار دادها ، گاه می شد که رسوایی های را نیز به دنبال می آورد چنان که یک بار کمیسیون تحقیق سنای امریکا افشا کرد که در جریان یکی از معاملات با کمپانی های امریکایی ، عده ای زیاد و از جمله شوهر خواهر شاه و فرمانده نیروی هوایی ایران ، به اتفاق پسر بزرگ اشرف پهلوی ، رشوه هنگفتی دریافت کرده اند.
ب : شاه حقوق بگیر امریکا بود؛
اسنادی که اخیراً از طبقه بندی سری خارج شده نشان می دهد که شاه مخلوع ، سال ها حقوق بگیر امریکا بوده و سالانه یک میلیون دلار دریافت می کرده است .
در تاریخ 14 فوریه 1979(25بهمن1357)کمیته های مشترک سنای امریکا ،با شرکت روسای کمیته های دفاع ، خارجه ، دادگستری ، بازرگانی و همچنین نمایندگان دپارتمان های قضاد و سازمان اطلاعاتی وابسته ، با حضور نمایندگان وزارت خانه ها و سازمان های مذکور ، به منظور بررسی اوضاع ایران تشکیل گردید و در باره پشتیبانی ایالات متحده از شاه مذاکراتی به شرح زیر به عمل آمد.
آقای جوزف پ آدابو (Addabo)رئیس کمیته فرعی دفاع:
از آقای هون –دیوید نیوسام(Newsom) معاون وزارت خارجه امریکا سوال می کند ((با شدت گرفتن نا آرامی های ایران ، آیا در باره این واقعیت که شاه حقوق بگیر ایالات متحده بوده است و سالانه یک میلیون دلار به او می پرداخته ایم ،
سرو صدایی از سوی شورشیان شنیده شده است ؟
همچنین آیا موضوع در شعارهای آنها مورد استفاده قرار گرفته است ؟
نیوسام ، معاون وزارت خارجه امریکا در امور سیاسی : ((نه ؛ ولی شورشیان ما را حامی اصلی شاه می دانند. همچنین بیشتر ، موضوع پیشتیبانی ما از نیروهای مسلح ایران مطرح است . یکی از مسائلی که در این روز های نافرجام با آن مواجه بودیم ، این مطلب بودکه هر گونه اقدام نیروهای مسلح را برای فرو نشاندن انقلاب ، به غلط از ناحیه ما می دانستند . بخشی از احساسات ضد امریکایی در حال غلیان، به همین علت است))
بازهم فعالیت های اقتصادی؟
فعالیت های اقتصادی نامی بود که محمد رضا شاه برای سرپوش گذاشتن برچپاول و غارت؛ مادر ، خواهران و برادران خویش مطرح می کرد؛
اما ویلیام شوکراس (w.shukras)مولف کتاب آخرین سفر شاه این غارت های شگفت را فعالیت های اقتصادی !! نمی داند؛
در سال های1348 تمام کشور برای اعم از مرد و زن تبدیل به سرزمین عجایب شده بود.
پرداخت های غیرقانونی ،کار مزد دلالان ، تفاهم سری بین شاهپورها و متصدیان روابط عمومی ، شاهدخت ها و ماموران سیا ، کیف های سامسونایت مملو از اسکناس های صد دلاری که در هواپیماهای جت خصوصی حمل می شد ،شرکت هایی با نشانی صندوق پستی در کارائیب و لیشتن اشنایی، دستورهای ضد و نقیض محرمانه که در جلسات خصوصی با حضور شاه صادر می شد.... معاملات در آن انجام می گرفت.
هرکس برای خودش پوششی درست کرده بود. دوستان و نزدیکان شاه خود را ((نماینده)) شرکت های مختلف خارجی کرده و اصرار داشتند که بدون دخالت آنان ، هیچ کاری انجام نمی گیرد و هیچ قراردادی امضاء نمی شود . در واقع در حدودپنج ، شش (( نماینده عالی )) با کمک بیست و پنج تا سی (( نماینده جزء )) عملاً مسیراقتصادی کشور را تعیین می کردند . هیات وزیران و شورای عالی اقتصاد مجری خواسته ها و دستورات این عده معدود بودند.
یکی از وزیران مهم – که بعدها با بخش عمده ثروت به غرب گریخت –وقت زیادی صرف می کرد و تلاش زیادی به کار می بست تا مطمئن شود هر چه شاهپورها و شاهدخت ها می خواستند به دست آورند .
یکی از اعضای خانواده پهلوی ، گنجینه های هنرملی ایران ، به ویژه صنایع دستی طلای مربوط به دوران باستان را که در تپه مارلیک از زیر خاک در آمده بود ، علناً دزدید و برای استفاده شخصی به خارج از کشور برد.
شاه در سال 1349و1352 و بالاخره در 1356 که دیگر خیلی دیر شده بود ، کوشید جلوی این گونه فساد را بگیرد ؛ اما همیشه در این کار را تردید می کرد.
نظر باطنی اش این بود که اگر بازرگانان معمولی ایرانی ، از قبل سیاست های او کوه هایی از پول بدست می آورند ، دلیلی ندارد که خانواده خودش از مزایایی که به ایران داده است ، بهره مند نشوند.
قبضه کردن معاملات پر سود توسط شاهزادگان
فریدون هویدا در کتاب سقوط شاه در باره قیضه کردن معاملات پرسود توسط خانواده پهلوی می نویسد:
((من همان زمان در ملاقاتی که با یک تاجر هندی در منزل یکی از دوستان امریکایی خود داشتم ، ار او –که اطلاعات وسیعی راجع به مسائل ایران داشت –شنیدم که : ((خانواده شاه با قبضه کردن و به انحصار در آوردن معاملات پرسود در ایران ، دست اندرکاران بخش خصوصی را به صورت دشمنان خود در آورده اند ؛ چون به مجری که کسی موقعیت مناسبی برای سود بردن از معامله ای به دستش می آید ، شاهزادگان پهلوی بلا فاصله وارد کار می شوند و منابع او را از چنگش بیرون می آورند.))
منابع ثروت دربار چه بود؟
در کتاب ایران بین دو انقلاب آمده ؛ دربار مقدار ثروت واقعی اش را هر گز فاش نکرد : اما منابع غربی ثروتی را که خانواده سلطنتی چه در داخل و چه خارج ایران گرد آورده بودند ، چیزی بین پنج تا بیست میلیارد دلار تخمین می زنند .
این ثروت از چهار منبع عمده گرد آمده .
اولین و اصلی ترین منبع ، زمین هایی بود که رضا شاه به چنگ آورد .اگر چه خانواده سلطنتی این املاک را در دوره حکومت مصدق از دست داد؛ ولی پس از کودتای 1332 دوباره تصاحب کرده و پیش از اجرای برنامه اصلاحات ارضی ، کشاورزی مکانیزه در آنها به راه انداخت و مقدار زیادی از بهترین زمین ها را در تملک خود نگه داشت . در نتیجه پهلوی ها همچنان بزرگترین خانواده زمیندار ایران بودند . خود شاه مالک مزرعه تجارتی وسیعی در حومه گرگان بود. برادرش عبدالرضا نیز که ((کشاورز شماره یک ایران )) لقب داشت مشابه چنین املاکی در گیلان داشت . اعضای دیگر خانواده در فعالیت های کشاورزی در کلاله ، ساری ، شیراز ،خوزستان و دیگر شهرها فعالیت داشتند.
دومین منبع ثروت دربار ، عواید نفتی بود . طبق گفته یک اقتصاد دان موثق غربی ، در چند سال آخر رژیم پهلوی ، مبالغ هنگفتی احتمالاً بالغ بر 2 میلیارد دلار –مستقیماً از در آمد نفت را به حساب بانکی سری متعلق به اعضای خانواده سلطنتی در خارج از کشور منتقل شد . این انتقالات در خزانه کشور ثبت نمی شد و اختلاف محاسباتی بین جمع کل پرداختی شرکت ها به ایران و جمع کل دریافتی حکومت ایران از شرکت های نفتی ایجاد می کرد.
سومین منبع تجارت بود . اعضای خانواده سلطنتی با برخورداری از توان مالی ، مبالغ هنگفتی وام از بانک های دولتی ، اغلب با شرایط بسیار سهل و مساعد ، دریافت و آن را در انواع و اقسام رشته تجاری و صنعتی سرمایه گذاری می کردند . در اوایل دهه 1350 پهلوی ها ثروتمندترین خانواده سوداگر در ایران بودند . خود شاه در دو کارخانه ساخت ماشین آلات ، دو مجتمع اتومبیل سازی ، دو شرکت تولید آجر ، سه شرکت معدنی ، سه کارخانه نساجی و چهار شرکت ساختمانی سهیم بود . خواهر زاده اش ، شهرام ، سهامدار عمده هشت شرکت بزرگ راه و ساختمان ، بیمه ، تولید سیمان ، نساجی و حمل نقل بود . بستگان دیگر سهامدار حدود 150شرکت را در اختیار داشتند .
چهارمین منبع ثروت دربار ؛ بنیاد پهلوی بود . به گفته بانکداران غربی ، این بنیاد که سالنه بالغ بر 40 میلیون دلاریارانه می گرفت، بنیاد تقریباً به همه جای اقتصاد کشور نفوذ داشت . بنیاد در سال 1356 سهام دار 207 شرکت شامل 8 شرکت معدنی 10 کارخانه سیمان ، 17 بانک و شرکت بیمه ، 23 هتل ، 25 کارخانه فلزات ، 25 واحد کشت وصنعت و 45 شرکت ساختمانی را در اختیار داشت.
از بنیاد به سه طریق استفاده می شد: بعنوان منبع مالی برای خانواده سلطنتی بعنوان وسیله نفوذ در بخش های مهم اقتصاد ملی و بعنوان ممری برای پاداش دادن به حامیان رژیم .
سرانجام این غارتها چه بود؟
سرانجام این غارت ها و چپاول های هولناک ، بسیار مصیبت بار بود .
در کتاب ایران بین دو انقلاب آمده ؛ جامعه ایران را به چهار طبقه تقسیم کرده اند.
1- طبقه اعیان
2- طبقه متوسط متمول
3- طبقه متوسط حقوق بگیر
4- طبقه کارگران
طبقه اعیان ، این طبقه که تعدادش به بیش از هزار نفر نمی رسید شامل شش گروه بود.
1- خاندان پهلوی با 63 شاهپور ، شاهدخت ومنسوبین .
2- خانواده های اشراف که مدت ها پیش از اصلاحات ارضی دهه1340به شهرها و فعالیت های شهری رو کرده بودند ؛ خانواده های اشرافی چون امینی ها ، علم ها ، بیات ها ، قراگوزلوها ، دولوها ، مقدم ها و جهانبانی ها .
3- اشراف بازرگان مانند خداداد فرمانفرماییان ، امیر تیمور تاش مهدی بوشهری و نوری ، اسفندیاری ، که با تشکیل مجتمع های کشت و صنعت ، بانک ها شرکت های بازرگانی و موسسات صنعتی از قید اصلاحات اراضی رستند.
4- حدود 200سیاستمدار سابقه دار ، کارمندان عالی رتبه و افسران ارشد ارتش که با تصدی مقامی در هیات مدیره ها و تسهیل قرارددادهای دولتی سودآور ، ثروتی اندوختند .
5- بازرگانان قدیمی که نخستین میلیون ثروت خود را در زمان رونق تجاری جنگ جهانی دوم اندوختند و رفتند تا میلیون های دیگر را در دوران رونق عواید نفتی دهه های 40و50 بیندوزند ، نمونه های از آنها می توان مهدی نمازی ، حبیب ثابتی ، قاسم لاجوردی ، حبیب القانیان ، رسول وهاب زاده ، حسن هراتی ، اسدالله رشیدیان ، محمد خسروشاهی ، جعفر اخوان و ابوالفضل لک نام برد؛
6- پنج ، شش نفری بازرگان جدید از جمله احمد خیامی ، محمد رضایی ، هژبر یزدانی و مراد آریا که عمدتاً به سبب قراردادهای خصوصی خود با خاندان سلطنتی ، بازرگانان قدیم و شرکت های چند ملیتی طی دهه 1340 امپراتوری های بازرگانی عظیمی را تشکیل دادند.
ملت شریف و انقلابی ایران و آزاد مردان جهان :
در یک جمع بندی ساده می توان گفت 75درصد ثروت کشور در دست دربار و ده درصد در دست 3درصد جمعیت است که طبقه متوسط متمول را تشکیل می دهند و بقیه در دست میلیون ها انسان فقیر و کارگران زحمتکش.
خدمت ملت عزیزتر از جانم بگویم این خاندان که به اصطلاح حکومت 2500 ساله شاهنشاهی را با خود به گور بردند. یک شاه در کشور نبودند و ستمی که به این مردم مظلوم میشه توسط شخص محمدرضا شاه تنها نمی شد بلکه هریک از خاندان آن خود شاهی بودند و برمردم مظلوم ستم می کردند.
بد نیست از خاطرات ناگفته دوران انقلاب و ستمی که شاه زادگاه خصوصاً شاهپور غلامرضا که در شهرستان کلاله آن دوران بخش بود در فرصت دیگری انشالله پرده برداری کنیم.
شاهپورغلامرضا که بود؟
پنجمین فرزند رضا خان از همسر سوم وی به نام توران امیر سلیمانی (که اندکی پس از تولد شاهپورغلامرضا از هم جدا شدند و با پیروزی انقلاب از کشور خارج شد) بود که در سا 1302ش متولد شد ، تحصیلات ابتدایی را در ایران گذرانید .
پس از مدتی همراه سه تن از برادرانش برای تحصیل به کشور سویس رفت . در سال 1315ش به ایران بازگشت و در دبیرستان نظام مشغول تحصیل شد. در سال 1320ش همراه پدرش تبعید گردید . مدتی اجازه ورود به ایران را نداشت ، اما پس از موافقت محمد رضا شاه به ایران بازگشت و وارد دانشکده افسری گردید. در سال های 1333تا 1338 ش شایعه ولایتعهدی او بر سر زبان ها افتاد ، ولی با تولد رضا پهلوی ، این موضوع منتفی گردید. مهموترین مشاغل او تا پیش از فرار و خروج از ایران ، عبارت بود از ، ریاست کمیته المپیک ، ریاست باشگاه سوارکاران و آجودانی ویژه شاه ،......
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده