یکی از شهروندان کلاله ای در وصف نیلکوه شعری سروده است که در ذیل می توانید ملاحضه کنید.
چه بلایی مگر افتاده به جانت ای کوه؟! که شده داغ دمادم،ضربانت ای کوه؟!
جنگلی را که به خون دلت آراسته ای شده باریچه ی هیزم شکنانت ای کوه!
مدتی می شود آشفته و غمگینم ساخت درد آشفتگی روح و روانت ای کوه!
تو دماوند گلستانی و پایت در بند پاره باید شود این بند زبندت ای کوه!
مگر آن رستم دستان تو،دادت برسد بزند ضربه به بخت نگرانت ای کوه!
یا که فرهاد تو آن تیشه ی آغشته به خون را بگیرد همه از کوه کنانت ای کوه!
یا که آرش بزند تیر به بدخواهانش یا مجهز بکند تیرو کمانت ای کوه!
یا که شاعر بشوی پرده برانداز شوی پرده برداری از این درد نهانت ای کوه!
یا خودت تاب نیاری فورانی بکنی تا به هرجا بنویسد فورانت ای کوه!
حسین علی کریمی نسب-کلاله
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده