محیط بان حاضر نشد برای حفظ جان خود خرس وحشی را هدف قرار دهد.
به گزارش کلاله خبر، محیطبان منطقه حفاظت شده ارسباران که با حمله خرس قهوهای مواجه شده بود با کنار گذاشتن سلاح با او گلاویز شد.در این حادثه «اکبر طالبی» محیطبان اهل روستای «کلاله سفلی» با نیش دندانهای خرس قهوهای مجروح و به بیمارستان کلیبر منتقل شد.
این مرد 48 ساله که در عملیات مرصاد به اسارت نیروهای عراقی درآمده و 25 ماه در اردوگاه «صلاحالدین» اسیر بوده است درباره شروع فعالیت در محیطبانی منطقه ارسباران گفت: از آنجا که علاقه زیادی به حفاظت محیط زیست و بخصوص منطقه ارسباران دارم پس از پایان جنگ تصمیم گرفتم برای حفاظت از این منطقه بکر و سرسبز ایران گام بردارم. این علاقه باعث شد وارد سازمان حفاظت محیطزیست شوم و به عنوان محیطبان، مسئولیت حفاظت از منطقه ارسباران برعهده من گذاشته شد. از اینکه هر روز در جنگلهای سرسبز ارسباران قدم میزدم و حیوانات جنگل را در آسایش میدیدم خیلی خوشحال بودم.
در این مدت شبانهروز تلاش میکردم از گونههای مختلف حیوانی در این منطقه حفاظت کنم و در این راه نیز با شکارچیان متخلف بسیاری مواجه شدم.
این محیطبان ادامه داد: در این سالها شکارچیان متخلف بسیاری را که اقدام به شکـــار غیرمجاز کل و بز و یا خرس میکردند دستگیـر کرده و تحویـل مقامات قضایـی دادم. متأسفانــه شکارچیان در ایام مختلف سال به این منطقه میآیند و با شکار غیرمجاز حیوانات این جنگل نسل آنها را در خطر انقراض قرار میدهند.
طالبی که پیش از این دوبار با خرسهای وحشی تن به تن درگیر شده بود درباره حمله مرگبار خرس قهوهای گفت: مثل همیشه با همکارم مشغول گشتزنی در منطقه ارسباران بودیم، ساعت نزدیک 11 ظهر بود که برای استراحت کنار رودخانه کلیبر نشستیم. در یک لحظه صدای مهیبی را از پشت سرم شنیدم.
همکارم که متوجه خرس شده بود کمی از من فاصله گرفت. سعی کردم به پشت سرم نگاه کنم اما خرس بزرگ قهوهای که بسیار هم عصبانی بود به من حمله کرد. دست راستم سلاح بود و میخواستم با شلیک گلولهای خود را نجات بدهم اما در آن لحظه با خود گفتم من محیطبان هستم و باید از این حیوانات که خوی طبیعی آنها حمله کردن به انسان است، دفاع کنم. سلاح را کنار انداختم و سعی کردم با دستانم خرس را کنار بزنم اما خیلی سنگین بود.
در یک لحظه خرس وحشی پای چپم را گاز گرفت. همکارم که چند قدمی من بود با فریاد زدن سعی کرد خرس را فراری بدهد.
درد زیادی حس میکردم ولی با این حال مقاومت کردم تا اینکه خرس رهایم کرد و به آن طرف رودخانه رفت.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده