سرویس اجتماعی: با یکی از هنرمندان کلاله ای در زمینه های هنرهای تجسمی حجمی و تئاتر و نمایش گفتگویی خودمانی داشتیم که توجه شما را به این گفتگو جلب می کنیم.
لطفا خودتان را معرفی کنید
من مهدی نیکخواه نوری جوانی که خود را در راه هنر پیر کرد هستم ، متاهلم و سه فرزند دارم و در حال حاضر در شهرستان کلاله ساکن هستم.
آقای نیکخواه نوری آیا امکان این هست که با شما عامیانه و خودمانی صحبت کنیم؟
بله.
آقا مهدی کجاها زندگی کردی ؟
مهدی نیکخواه نوری تهران به دنیا آمد و چند سالی تهران زندگی کرد ، اما با توجه به شرایط شغلی پدرم که نظامی بود ؛ مجبور شدیم به سیستان و بلوچستان نقل مکان کنیم و بعد از آن مدتی در مشهد مقدس ساکن بودیم و بالاخره به شهرستان کلاله آمدیم.
شروع فعالیت های هنری شما از کجا بود؟
به سیستان و بلوچستان که رفتیم برای اولین بار در یک پانتومیم شرکت کردم و در کنار پانتومیم نقاشی هم می کشیدم و با علاقه ای که به کشتی داشتم وارد حرفه هنرهای ورزشی هم شدم تا جایی که در این استان توانستم مقام اول وزن خودم را کسب کنم ؛ ولی اطرافیان به خاطر موقعیت شغلی خود مانع پیشرفت من شدند اما مشهد که آمدیم باز هم این رشته ورزشی را ادامه دادم و در این شهر نیز فنی کار ترین کشتی گیر شناخته شدم که این موضوع نقل روزنامه های ان زمان شد و در سن 17 سالگی حکم مربیگری کشتی را دریافت کردم.
چی شد که فهمیدی در زمینه های هنری استعداد داری و می تونی خودتو در این عرصه نشان بدی؟
بصورت خود جوش در کارهای هنری شرکت می کردم .گاهی تصاویر مهمانان خود را نقاشی می کردم و یا گلایه خود را از اطرافیان بصورت شعر بیان می کردم که این خود در برخی موارد به ضررم تمام می شد ولی من ضرری که در پی استعدادم متحمل می شدم را دوست داشتم.
خب کلاله که اومدی چیکار کردی؟
اولین روزی که به کلاله اومدم باشگاه کشتی رفتم و فردای ان روز در مسابقات استانی که در آمل برگزار می شد شرکت کردم و با ناداوری در جایگه سوم قرار گرفتم و در این مسابقات توانستم نزدیک به 6 نفر را ضربه فنی کنم.
ناداوری در این بازی باعث خداحافظی من از دنیای کشتی شد.
مهدی ازدیگر فعالیت های هنری خودت بگو.
کلاله هم در تئاتری با همکاری آقایان حمید رضا داورزنی و اقای قدیمی شرکت کردم و در این زمینه نیز موفقیت هایی بدست آوردم .نویسندگی ، کارگردانی و بازیگری نیز از جمله فعالیت های نمایشی من بود.
اوقات فراغتم را نقاشی ، گرافیک ، نقاش خط پر می کرد و هدفم این بود سبک جدیدی ابداع کنم که در جهان تک باشه ولی هر بار که کاری انجام می دادم با کمی جستجو در اینترنت ، پی می بردم که این سبک قبلا ابداع شده و بارها و بارها آثاری که ماه حتی سالها برای آن زحمت کشیده بودم را از بین بردم.
آقای نوری، در زمینه هنرهای تجسمی و حجمی نیز فعالیت می کنی؛ چی شد که رو به این سبک آوردی؟
ناامیدی تمام وجودم را فرا گرفته بود و برخی شب ها را در جنگل و در تنهایی و در حال راز و نیاز با خدا صبح می کردم تاینکه در یکی از این شب ها با قطعه چوبی که شکل یک حیوان بود، برخوردم و فکر من را به خود مشغول کرد و تصمیم گرفتم قدرت و تجلی خداوند متعال را در هنرهای تجسمی و حجمی به رخ بشر بکشم.
شنیدیم آثار تجسمی و حجمی را بدون تراشکاری و دستکاری روی چوب و امثال آن بوجود میاری !.میشه توضیح بدی؟
درست شنیدید من روی آثارم هیچ نقشی ایفا نمی کنم و این مهمترین فرق من با دیگر هنرمندان است ، چرا که آثار من از طبیعت الهام میگیره و دست ساخته بشری نیست به اینگونه که با پیدا کردن قطعه ای در طبیعت ، با تمرکز و تخیل خود، قطعه گم شده این اثرم را پیدا می کردم بطور مثال اگر چوبی به شکل سر یک پرنده پیدا می کردم، قطعات دیگر و امثال آن را در جاهای دیگر و در طبیعت پیدا می کردم و بهم می چسباندم تا پرنده ام کامل شود.
باید بگم دو جمله زندگی من را متحول کرد یکی جمله مولای متقیان امیرالمومنین(ع) که فرموده بودند :" دو چیز در دنیا بینهایت است : یکی تفکر آدمی و دیگریوسعت کهکشان ها" و دیگری سخن انیشتن بود که گفته بود: تخیل فرمانروای عالم است.
این دوجمله باعث و بانی این شد که در کارهای خود از تخیل بهره ببرم.
آثارت به جایی هم راه یافت؟
بله نزدیک به 10 سال پیش به کمک آقای محمد داورزنی مقام سوم جشنواره خوارزمی را در رشته هنرهای تجسمی و حجمی کسب کردم اما باید بدانید که رتبه های اول و دوم نداشتیم یعنی کسی بالاتر از من نبود و من با کسب نمره 17/25 سوم شدم و رتبه های قبل از من کسی جز چند خط تیره نبود.
سوم شدنم به دلیل این بود که با داور مربوطه کمی بحث کردم، چرا که من اعتقادم این بود که آثارم تجلی خداوند متعال است و بر سر برخی موارد با داور به بحث نشستم و ایشان برای من نمره 0 درنظر گرفت که با اعتراضم دیگر داوران به من نمره 17/25 دادند.
درسال 84 نیز دعوتنامه از سوی اجلاس کشورهای اسلامی برای من ارسال شد.
شنیدیم آثار شما فروشی نیست!درسته؟
بله چون این آثار نشان دهنده قدرت و تجلی خداوند متعال است و در برخی موارد اشک مردم را در آورده است،و به خود جرات فروش چنین آثاری را نمی دهم.
درپایان هر آنچه در دل داری بگو
در پایان میگم برج کج پیزا نماد هنری ما است چرا که یک هنرمند باید در وهله اول خداشناس باشد و در وهله های دیگر زیبا شناس و علم شناس باشد که اگر این موارد را نداشته باشد اثرش مثل برج پیزا کج می شود.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده