سرویس اجتماعی: اگر شما دوستدار کشور و اهل سنت هستید، بهتر است با نظام همسو باشید و از احترامی که برای شما قائل شده اند سوء استفاده نکنید.

یکی از خوانندگان سایت در پی اظهارات اخیر مولوی گرگیج درباره افزایش جمعیت اظهاراتی را فرستاده که خواندن ان خالی از لطف نیست :

بر اساس اعلام پایگاه خبری تحلیلی گلستان ما آقای گرگیچ (امام جماعت اهل سنت  آزادشهر)، ایشان ضمن انتقاد شدید نسبت به اظهارات برخی مراجع، ائمه جمعه  و رسانه ها، در مورد افزایش جمعیت اهل سنت ایران، مطرح کردن چنین مسائلی  را "تنگ نظری" و"تعصب بی جا و خشک" عنوان کرد.

این جانب به عنوان یک طلبه شیعه، برای اینکه خوانندگان بتوانند حرف صحیح  و ناصحیح را تشخیص بدهند، لازم است، در ابتدا سخنان ایشان را نقل کنم و  سپس نظرات خود را بیان کنم.ایشان در بخشی از خطبه های نماز جمعه (۲۶ اردیبهشت ۹۳) گفته اند:" بنده در  همان زمان با شعار پوچ و باطل "فرزند کمتر، زندگی بهتر" مخالف بوده و  چندین بار با مأموران بهداشت درگیر شدم و با آیات و احادیث، بطلان این  شعار را اثبات کردم.... چرا بزرگان و اعیان در آن زمان که شعار ضد قرآنی  "فرزند کمتر زندگی بهتر" داده می شد نگران نشدند و صدایشان بلند نشد و  مردم را به پوچ بودن این شعار آگاه نکردند؟...... ما نباید از این مسئله  غافل شویم که وجود فرزند سالم و تربیت صحیح بیشتر لازم است و با این شعار"فرزند بیشتر تربیت بهتر" به میدان بیاییم."

جناب آقای گرگیچ! اینجا دو مطلب با هم خلط شده است که هر کدام موضوع جداگانه ای است که باید مستقلا بررسی شود:

1. شعار "فرزند کمتر و زندگی  بهتر" است؛

2. کنترل جمعیّت.

اگر شما می خواهید بگویید که هیچ مسلمانی حق ندارد - برای اینکه از زندگی  "بِه" یعنی مرفه به زندگی بهتر (مرفه تر) برسد - تولید و مثل خود را  کنترل کند و باید تا می تواند بچه دار شود، باید از شما پرسید این مطلب  در کدامیک از آیات قرآنی آمده است که شما شعار "فرزند کمتر و زندگی بهتر"  را ضد قرآنی می دانید و بزرگان شیعه را به سکوت در مورد شعار ضد قرآنی  محکوم می کنید؟!آقای گرگیچ! برای این که به شما و دیگران ثابت شود که چقدر حرف های شما  با قرآن، ناسازگار است به نکته های ذیل راه به دقت بخوانید:

نکته اول: قرآن کریم در مورد "اولاد" چند مسئله را طرح کرداه اند و برای  هر کدام، حکمی صادر کرده اندمسئله اول: کشتن اولادبرای هیچ مسلمانی جای تردید نیست کشتن اولاد که در قبل از اسلام - به علت  ترس از گرسنگی یا ننگ دانستن فرزند دختر - مرسوم بود، حرام است .این مطلب در  سوره انعام، آیه 151 و سوره اسراء آیه 31 مورد نهی واقع شده  است  و در بعضی از آیات دیگر، نظیرسوره نحل آیه 58 و سوره زخرف آیه 17 و  سوره تکویر آیه 2 و سوره انعام آیه 137 و 140 مورد نکوهش قرار گرفته است .

جناب آقای گرگیچ! قتل فرزند با جلوگیری کردن از تولید و مثل، دو موضوع  متفاوت است بعید می دانم هیچ فقیه اهل سنتی، جلوگیری کردن از تولید و مثل  را مصداق قتل بداند.بله! قتل انسان بی گناه حرام هست حتی اگر در رحم مادر باشد بلکه فقهای  گرام حتی اجازه از بین بردن نطفه ای که در رحم زن بسته شده باشد را نمی دهند تا چه برسد به اینکه روح به آن دمیده شده باشد.

مسئله دوم: وصیت کردن برای اولاد است که هیچ ارتباطی وجوب تولید مثل یا  حرمت جلوگیری از زاد و ولد ندارد

مسئله سوم: دشمنی بعضی از فرزندان با والدین هست که قرآن فرمان به دوری  از آنها می دهد و هچنین عفو و گذشت از آنها را نیز توصیه می فرماید .این مسئله هم هیچ ارتباطی به تولید و مثل ندارد.

مسئله چهارم: قرآن کریم، فرزندان را وسیله امتحان والدین دانسته است  که  این آیه هم با لزوم تولید مثل و حرمت کنترل زاد و ولد، هیچ ارتباطی ندارد.

مسئله پنجم: امکان مشارکت شیطان در اولاد انسان است که این هم با مسئله  تولید و مثل ارتباطی ندارد

مسئله ششم: بی فائده بودن اولاد در قیامت  است که با لزوم تولید و مثل  هیچ ارتباطی ندارد.

مسئله هفتم: قرآن کریم می فرماید: فرزندان نباید مانع غفلت شما از یاد  خدا شوند  و باز هم با آنچه شما می گویید هیج ارتباطی ندارد.

مسئله هشتم: فرزند را زیور و زینت زندگی می داند که این هم با مسئله حرمت جلوگیری کردن از تولید و مثل، ارتباطی ندارد .

مسلئه نهم: حب فرزند به عنوان یک خطر برای انسان قلمداد شده است که انسان  باید مواظب باشد او را از آخرت باز ندارد . که در جهت عکس فرمایشات شما،  قابل استفاده است.

مسئله دهم: مربوط به تأثیر مال و فرزند بر فضیلت افراد است که در سوره  سبأ آیات 35 تا 37 به آن پرداخته شده است.از آیه 35 سبأ استفاده می شود که کافران معتقد بودند داشتن مال و فرزند،  دلیل بر این است که خدا صاحبان مال و فرزند را دوست دارد پس آنها را عذاب  نمی کند که در آیه 37 بر این تصور، خط بطلان کشیده و فقط والدینی را  مستحق پاداش می داند که ایمان آورده و عمل صالح انجام دهند و داشتن مال و اولاد را دلیل بر عدم عذاب کافر نمی داند.

آقای گرگیچ! مراجعه به تفاسیر شیعه و سنی این حقیقت را آشکار می کند که  از هیچ آیه ای استفاده نمی شود که شعار «فرزند کمتر زندگی بهتر» شعار ضد  قرآنی باشد اگرچه داشتن فرزند با ایمان، از اعمال بسیار شایسته است.

آقای گرگیچ! خدای تعالی هرگز کسانی را برای راحتی خودشان، تولید و مثل را  کنترل کنند، کافر و ضد قرآن، قلمداد نمی کند تا چه برسد به اینکه کنترل  تولید و مثل برای وجود فقر و ... باشد!

اگر آچه را که شما ادعا می کنید، درست باشد، اکثر مردم مستحق عذاب هستند  حتی بسیاری از علمای اهل سنت. زیرا مثل روز روشن هست که حتی بیشتر آنها  در تولید و مثل، محدویتی را مرتکب شدند.آیا استناد نظرات شخصی به قرآن آن هم برای اهداف قومیتی و ... گناه نیست؟!

نکته دوم: کنترل جمعیّت نه شعار "فرزند کمتر و زندگی بهتر " آقای گرگیچ چیزی را که جمهوری اسلامی در بخشی از زمان، اقدام به  قانونگذاری آن کرد و بعضی از مراجع از آن حمایت کردند قانون کنترل موالید  بود نَه شعار "فرزند کمتر زندگی بهتر". زیرا این شعار در صورتی صحیح هست  که مردم ایران دارای زندگی"بِه" یا همان مرفّه باشند و برای رسیدن به  زندگی "بهتر"یا همان زندگی مرفه تر، دست به کنترل موالید بزنند در حالی  آقای گرگیچ! این شعار در شرائطی داده شد که بیکاری و ... دامن بسیاری از  خانواده ها را گرفته بود و افزایش جمعیت، ممکن بود کشور را دارای مشکلات  متعددی کند که بیکاری، اعتیاد، قاچاق، فقر، بهداشت و ... از جمله آن گرفتاری ها است!در کجای قرآن نوشته است شما موظف هستید تحت هر شرائط اقتصادی و اجتماعی،  فقط تولید و مثل کنید و لو اینکه بچه های شما در کپر بخوابند؟

نکته سوم: مسئله ازدواج هست!

آقای گرگیچ! شما گفتید: در بعضی از مناطق سنی نشین مانند بلوچستان و  خراسان جنوبی جوانان زندگی مشترک خود را در خانه های کپری و گلی وبدون داشتن توقعات بیجا و ساده آغاز می کنند.

جناب آقای گرگیچ! فرمایشات شما در مورد ساده گرفتن زندگی، کاملا درست است و این فرهنگی که امروز بین غالب مردم ایران چه شیعه و سنی، مرسوم شده است  که باید در ابتدای ازدواج، همه وسایل زندگی مهیا باشد غلط است اما از  طرفی دیگر اینکه همه مردم موظف باشند بعد از رسیدن به بلوغ ازدواج کنند و  لو اینکه در خانه کپری باشند نیز غلط است.

قرآن کریم، دو آیه 32 و 33 از سوره نور را به امر ازدواج اختصاص داده  است. در آیه 32 می فرماید: «بى‏همسران خود، و غلامان و كنيزان درستكارتان  را همسر دهيد. اگر تنگدستند، خداوند آنان را از فضل خويش بى‏نياز خواهد
كرد، و خدا گشايشگر داناست».بر اساس این آیه ازدواج به فقرا، امری مطلوب است ولی درآیه بعد یعنی آیه
33 آمده است « و كسانى كه زناشويى نمى‏يابند، بايد عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خويش بى‏نياز گرداند» که بر اساس این آیه، فقرا تاز زمانی که  از نظر مالی بی نیاز نشده اند، ازدواج نکنند.

جناب آقای گرگیچ! اگرچه علمای تفسیر در مقام جمع بین این دو آیه، اقوال  متعددی دارد و بعضی آیه دوم را در مقام استحباب دانسته یا آن را مختص  کسانی می دانند که می توانند شهوت خود را کنترل کنند. اما کدام مفسری حاضر شده است بر خلاف قرآن بگوید که همه باید با کمترین امکانات ازدواج کنند و لو اینکه درخانه کپری زندگی کنند!

نکته چهارم: "شما فرمودید: همانطورکه انرژی هسته ای حق مسلم ما هست زاد و  ولد هم در این کشور حق مسلم ما است"

آقای گرگیچ! اگر مقتضای جمعیتی ایران تقاضا کند، برای ریشه کردن فقر و بیماری، قاچاق و ... مدتی جمعیت را کنترل کنیم و در این بین، عده ای که  خود را دوستدار انقلاب و کشور می دانند با سوء استفاده از این موقعیت و به قصد تغییر جمعیت به نفع خود، سیاست تکثیر را در پیش بگیرند، آیا این اقدام با ادعای دوستی انقلاب و کشور سازگار است؟!

آقای گرگیچ! شما می گویید که گزارشاتی را که مسئولین بالا داده اند درست نیست!

اما چیزی که عیان است چه حاجت به بیان هست. در بین خانواده های بلوچ ما افرادی را داریم که تحت بدترین شرائط زندگی، به حمایت امثال شما همچنان تعداد فرزندان خود را به بالاتر از عدد 10 می رسانند!

نکته پنجم: شما که کنترل جمعیت را مخالف روایات دانسته اید! باید از شما پرسید اگر منظور شما روایات اهل سنت که بر فرض این که چنین روایاتی باشد،

 شما حق ندارید به علمای شیعه حمله کنید و اگر منظور شما احادیثی است که  از طریق شیعه نقل شده است ما چنین روایاتی نداریم.

 آنچه که در روایات ما آمده است روایاتی است که از پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله نقل شده است که در آن می فرماید: که من در روز قیامت بوسیله شما بر دیگر ملتها مباهات می کنم!

آقای گرگیچ! بر هیچ عالمی پوشیده نیست که برای فهم یک حدیث یا یک آیه،  باید آیات و احادیث دیگر را نیز مشاهده کرد و در صورت تعارض بین آنها جمع کرد!آقای گرگیچ! با توجه به این که بسیاری از مسلمانها به علت ارتکاب گناهان  کبیره مستحق جهنم هستند آیا آنها قابل مباهات هستند؟! آیا آن پیامبری که می فرماید: "هر کسی که غم مسلمانها را با خود نداشته باشد از مسلمانها نیست" ، به بسیاری از مسلمانها که به غیر از تولید و مثل، و مال و منال به چیزی دیگری فکر نمی کنند و اگر هزاران مسلمان شیعه یا سنی هم در یک روز کشته شوند حتی اعتراض لسانی هم نمی کنند، افتخار می کند؟!بنابراین، آنچه مهم است، تربیت فرزند سالم با تربیت صحیح هست ولی متأسفانه شما گفتید: «ما نباید از این مسئله غافل شویم که وجود" فرزندسالم و تربیت صحیح بیشتر لازم است"

معنای حرف شما این است که "وجود فرزند سالم و تربیت صحیح بیشتر لازم است این است که "وجود فرزند نا سالم و تربیت ناصحیح لازم است"

آقای گرگیچ! اگر این شعار، شعار تولید و مثل نامحدود، شعار سیاسی نیست پس  چه شعاری است؟! آیا احساس خطر مسئولین در مقابل این شعارها تنگ نظری است یا بی تفاوت ماندن در مقابل این شعارها نشانه خواب آلودگی است؟!نکته آخر: آقای گرگیچ! ما وارد دنیایی شده ایم که نمی شود اطلاعات مردم را محدود کرد؛

بنابر این اینگونه نیست که هر کسی که پدر و مادرش سنی یا  شیعه باشد، خودش هم سنی یا شیعه شود.  بسیار مشاهده می شود که برادران  بلوچ یا ترکمن با اینکه والدین آنها از اهل سنت هستند شیعه شده اند.  اگرچه بسیاری از آنها به خاطر رعب و وحشتی که بعضی از تندروی های اهل  سنّت ایجاد کرده اند، از اظهار عقیده نزد اقوام خویش خود داری می کنند  ولی قطعا در دراز مدّت این گونه نخواهد بود.

بنابراین اگر شما دوستدار کشور و اهل سنت هستید، بهتر است با نظام همسو باشید و از احترامی که برای شما قائل شده اند سوء استفاده نکنید تا  مسئولان مجبور شوند برای حفظ مصالح نظام، به فکر سیاست های دیگری باشند.