سرویس اجتماعی: شهروندی کلاله ای درماهنامه منشات کلاله یادی از نوجوانی خود و خاطراتش از فرودگاه کلاله کرده وخاطرات خود را درچند بند خلاصه کرد.

کلاله خبر،وی چنین نوشت:

یادم از روی افتاد که نوجوان بودم و با دوچرخه 26 به طرف فرودگاه می راندم.

آخر،نه تنها پرواز دائمی هواپیما برایم دلچسب بود،بلکه ازتماشای هواپیمای سمپاش پارک

شده نیزلذت می بردم.آن سالها،همیشه ی خدا،چندهواپیمای سمپاش توی فرودگاه می دیدی.

می دیدی وحظ می کردی که بیشتربه رنگ زردقناری بود و گوشه دیگرباند،یکی دو

پرنده آبی دوباله قشنگ بودکه تورا یاد اتووویلبررایت می انداخت...

سواردوچرخه 26 شده وبسوی فرودگاه می رفتم.

همیشه عشق پروازداشتم و عاشق هواپیما بودم

وآن روزوقتی هواپیما را دیدم که ازکنار

کارخانه پنبه،آنقدرنزدیک به گندمزارها

سمپاشی می کردولاستیک هایش به

ساقه گندمها میخورد،سرذوق آمدم.

رکاب زنان جاده پاره  پاره

فرودگاه را گرفتم وازجاده

خاکی واز کنار درختان

کاج،واردفرودگاه شدم.

ازدیدن بالهای گسترده

زردقناری سرمست

شدم

نویسنده:حسن دسترس