سرویس ورزشی: ايران دارای 4 سهميه ثابت در ليگ قهرمانان شده و امثال استقلال بايد اين اعتبار را حفظ كنند؛ اما با ابزار و شرايط موجود آيا شدنی است؟
به گزارش کلاله خبر به نقل از مشرق، دزدی نيمه شب به خانه ای زد. هر قدر سعی كرد، در باز نشد، به ناچار شروع كرد به ضربه زدن به قفل، از صدای ضربه ها، مرد همسايه بيدار شد و پنجره را گشود، تا چشمش به دزد افتاد، متعجب پرسيد چه مي كنی؟ دزد جواب داد: طبل می زنم! مرد همسايه سؤال كرد: پس چرا صدا ندارد! دزد گفت: صدايش صبح درمي آيد ...
***
مجتبي جباري را بايد بهترين بازیساز (Play maker) و پاسور حال حاضر فوتبال ايران ناميد. او به صورت كاملاً ناگهانی و شوک آور استقلال را ترك كرد و بعد از اين اتفاق فتح الله زاده و قلعه نویی نتوانستند جانشين مناسبي براي او يافت كنند. مجتبي رفت و خلاء وی در تمام ماه هاي اخير احساس شد؛
اما استقلال با حربه اي ديگر و شكلي متفاوت گليمش را از آب بيرون كشيد و خود را به عنوان يك مدعي مطرح كرد.فرهاد مجيدي هم استقلال را در ميانه هاي راه ترك كرد. خداحافظي «بودار» او نيز ضربه مهلكي به تيم آبي پوش پايتخت وارد كرد چرا كه در روزهاي غيبت جباري و نبود پاس هاي تودر و گل ساز، چشم اميد همه استقلالي ها به كاپيتان محبوبشان بود تا از موقعيت هاي نصفه و نيمه گل بسازد و خلاء مجتبي را كمرنگ كند.
فرهاد خود يك تيم بود و در روزهايي كه استقلال زير صفر هم بازي مي كرد، در يكي دو صحنه خود را جوري نشان مي داد كه در نهايت همه چيز به نفع تيمش رقم بخورد. او رفت تا هم دومين ستاره از استقلال كوچ كرده باشد و هم محبوبيت و تماشاگر از اين تيم فاصله بگيرد. بعد از او نوبت پژمان منتظري بود، بازيكن محجوب اما بسيار متعصب و مؤثر. پژمان هم غزل خداحافظي سر داد تا دست استقلال حسابي خالي شود و در روزي كه يكي از 2 مدافع مياني تخصصي باقيمانده محروم يا مصدوم مي شود، به ناچار از امثال ساموئل در قلب دفاع استفاده شود. اين اما پايان ماجرا نبود.
جواد نكونام هم از استقلال جدا شد و به كويت رفت. البته جدايي كاپيتان تيم ملي شكلي متفاوت داشت. قصد و علاقه اي نداريم كه وارد جزئيات شويم؛ اما برخلاف میل باطني از جمع آبي پوشان جدا شد. اختلافات او با امير قلعه نویي از اواخر فصل گذشته دست آخر كار خودش را كرد و موجب شد چهارمين ستاره و چهره سرشناس در چند ماه از استقلال فاصله بگيرد.
اينها يكي يكي خداحافظي كردند و مقصد جديدي را برگزيدند؛ اما بر خلاف انتظارات استقلال بالا و بالاتر رفت. آبي ها به جمع 4 تيم برتر جام حذفي راه يافته اند و در ليگ برتر نيز جزو بالانشينان و مدعيان اصلي فتح جاماند. در كنار اين جدايي ها بايد به مصدوميت ها و محروميت ها نيز اشاره كرد؛ موردي كه بارها و بارها چهره هاي تأثيرگذار ديگري نظير خسرو حيدري، هاشم بيگ زاده و ... را از حضور در تركيب محروم ساخته است.
بازي با راه آهن را حتماً به خاطر داريد كه قلعه نویي فقط 3 بازيكن ذخيره روي نيمكت داشت و يكي از آنها نيز دروازه بان دوم تيم بود! بعد از انجام دو تعويض، آندو تيموريان در دقايق پاياني مصدوم شد و سرمربي از روي اجبار قصد داشت گلر ذخيره را در قامت يك هافبك راهي ميدان كند كه اين هم با منع قانوني مواجه گشت و نهايتاً آندرانيك چند دقيقه اي مصدوم بازي كرد. در بازي هاي ديگر نيز وضعيتي مشابه آنچه ذكر شد وجود داشت؛ اما استقلال در غياب جباري، فرهاد، پژمان، نكونام و هميشه يكي دو محروم و مصدوم اسمي ديگر در ليگ برتر و جام حذفي به مصاف رقباي سرسخت خود رفت و دست پر زمين مسابقه را ترك كرد.
در اين ارتباط بايد به هنر امير قلعه نویي اشاره كرد. هنوز هم در رابطه با خيلي از مسائل (نظير اتفاقاتي كه منجر به جدايي نكونام شد) انتقاد داريم؛ اما آنچه بايد بدان پرداخت، هنر او در بازي گرفتن و مديريت در شرايط بحراني است. خوب به خاطر داريم چند فصل قبل استقلال با پرويز مظلومي در صدر قرار داشت و مدعي اول قهرماني به حساب مي آمد.
فرهاد مجيدي به شكلي كاملاً غيرمنتظره و سؤال برانگيز از آن تيم جدا شد و بعد هم مصدوميت هاي چند مهره كليدي به اين اتفاق پيوند خورد تا در نهايت سپاهان قهرمان شود. همه آن زمان مي گفتند اگر فرهاد مي ماند، قهرماني استقلال صددرصد بود اما حالا وضعيت به مراتب بحراني تر از آن روزهاست. بحراني تر و حادتر است؛ اما استقلال همچنان خوب نتيجه مي گيرد.
اينها تماماً به امير قلعه نویي برمي گردد؛ مردي كه اصطلاحاً قادر است از چوب خشك هم بازي بگيرد. هميشه اين ذهنيت در مورد او وجود داشته كه با تيم هاي پرستاره خوب نتيجه مي گيرد (كه البته خود این مورد يكي از بزرگترين هنرهاست) اما در عمل چيزي جز اين نيز به اثبات رسيده است. وي با تراكتورسازي كم ستاره آن هم در دومين فصل حضور دوباره اش در ليگ برتر نايب قهرمان شد و در هفته هاي اخير نيز با سايه استقلال نتايج ارزشمندي گرفته است.
بازیکنان تهاجمي تيمي چون پرسپوليس را با استقلال قياس كنيد. مثلث خلعتبري، صادقيان و مسلمان پيش از آنكه سوت آغاز بازي دميده شود، مي تواند حكم به برتري پرسپوليس دهد اما استقلال در اين جایگاه چه كسي را دارد؟ استقلال با چه نفراتي در ليگ برتر و جام حذفي مدعي شده؟ اين تيم تنها دو مدافع مياني كلاسيك دارد. در سمت چپ خط دفاعي بيك زاده يك خط در ميان بازي مي كند و مصدوميت هاي متوالي امانش را بريده است. او كه نباشد، پژمان نوري يا علي نيكبخت بازي مي كنند.
اولي كه كاملاً واضح است پا به سن گذاشته و دومي نيز چند سالي هست كه از سطح اول فوتبال ايران به دور است. در سمت راست خسرو حيدري يا نبوده يا اگر هم بوده، محتاط و لرزان بازي كرده است. الان هم كه مجدداً مصدوم است و حداقل 2 هفته نمي تواند تيمش را ياري كند. خريد اجباري استقلال براي اين منطقه از زمين مجيد غلام نژاد است؛ بازيكني كه يك نيم فصل كامل در سايپا ذخيره بود.
در ميانه ميدان از آندو تيموريان كه صرف نظر كنيم، ستاره استقلال ساموئل است؛ بازيكني كه وقتي فوتبالش را آغاز كرد، شايد امثال مسلمان و صادقيان در گهواره بودند! حتم بدانيد قلعه نویي اگر دستش بابت بازيكن باز بود، اينقدر به ساموئل فشار نمي آورد چون سن بالاي او احتمال بروز هر اتفاقي را قوت مي بخشد. غير از آندو و ساموئل، استقلال سياوش اكبرپور را دارد و بعضاً پژمان نوري را. توني هم خريد جديد آبي هاست كه البته هنوز محك جدي نخورده و غير از او ايمان باصفا هم هست! احمد جمشيديان نيز بيشتر از آنكه در تمرين حاضر باشد، در كلينيك دكتر نوروزي است و اصلاً انگار نه انگار بازيكن اين تيم به حساب مي آيد.
خط حمله هم تعريفي ندارد چون قلب استقلال (خط مياني) خوب نمي زند. برهاني روحيه ندارد (كه البته خود قلعه نویي در اين زمينه بي تقصير نيست) كه نيامده مصدوم شد. اولادي بيشتر از آن كه بازي كند، محروم و مصدوم است. قاضي و نظري نيز هر از چند گاهي يك حركتي مي كنند... اين استقلال بابت جدايي 4 ستاره سرشناسش هم از بُعد نفري و فني ضربه خورده، هم از لحاظ روحي افت كرده و دچار شوك شده؛ اما طبق آمار و روي كاغذ موفق ترين تيم حال حاضر فوتبال ايران است. اين مورد بر توانايي هاي امير قلعه نویي مهر تأييد مي زند اما ...
4 هفته سخت و نفس گير در ليگ برتر انتظار استقلال را مي كشد. در اسفند ماه نيز ليگ قهرمانان آسيا كليد مي خورد و بر سختي هاي كار اضافه مي شود. در ليگ دو بازي آخر آبي ها مقابل فولاد در اهواز و تراكتورسازي در تهران است. فولاد رقيب اصلي استقلال به حساب مي آيد و تراكتور هم صددرصد آن زمان دارد براي كسب سهميه مي جنگد.
مهمتر از همه اينها ليگ قهرمانان است، مسابقاتي كه همين مرحله نخستش در كوران ليگ و اردوهاي ملي برگزار خواهد شد. بازي در اين پيكارها ابزار خاص خود را مي طلبد، آيا استقلال اين ابزار را دارد؟ پارسال در همين مرحله هم جباري بود، هم فرهاد، هم نكونام و هم پژمان. جاي نكونام، آندو آمده؛ اما تكليف سايرين چه مي شود؟
روي خسرو و بيك زاده هم كه نمي توان به صورت جدي حساب كرد چون همين حالا نيز مثل چيني بند زده مي ماند و اصلاً معلوم نيست پس از بازي هاي پرفشار نيمه دوم بهمن و بعد از اردوي جدي تيم ملي از آنها چه مي ماند؟ استقلال با كدام پتانسيل قرار است در آسيا حضور يابد؟ به فرض كه هنر قلعه نویي توانست اين استقلال خلع سلاح شده را در ليگ سيزدهم به جايگاهي مطلوب برساند؛ اما در رقابت هاي برون مرزي چه؟ آيا اين هنر آنجا نيز به كار خواهد آمد؟
فوتبال ايران داراي 4 سهميه ثابت در ليگ قهرمانان شده و امثال استقلال بايد اين اعتبار را حفظ كنند اما با ابزار و شرايط موجود آيا شدني است چه بسا «فاجعه»اي رقم بخورد و همه چيز طي يكي دو بازي از دست برود. شوخي بردار نيست، 4 ستاره رفته اند، يكي ديگر در آستانه جدايي است،
دو ملي پوش نيز نمي توانند تمام وقت و با تمام قوا در اختيار تيم باشند. سايرين هم به زور خود را مي كشانند. آيا با تمام اين تفاسير مي توان تنها به هنر و توانايي هاي قلعه نویي دلخوش كرد؟ گفتيم او از چوب خشك هم بازي مي گيرد اما انصافاً حكايت 4 فينال پاياني ليگ كاملاً متفاوت است و شرايطش با بازي هاي هفته هاي اخير فرق دارد. مي ترسيم از اينكه فاجعه اي در راه باشد. مي ترسيم صدايش فردا دربيايد. فعلاً خبري نيست؛ اما اگر فردا همه چیز خراب شد چه؟
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده