سرویس اجتماعی: خیلی دور نبود. زمانی که شبکه 5 تلویزیون یا همان شبکه تهران چنان تلویزیون را قبضه کرده بود که مردم دیگر استانها حسرت ندیدنش را میخوردند و یکی از عوامل این محبوبیت چیزی نبود جز حضور یک مجری سر زنده و شوخ طبع که یک تنه تمام مخاطبان تهرانی را جذب خودش کرده بود.
به گزارش کلاله خبر به نقل از ایسنا، خیلی دور نبود. زمانی که شبکه 5 تلویزیون یا همان شبکه تهران چنان تلویزیون را قبضه کرده بود که مردم دیگر استانها حسرت ندیدنش را میخوردند و یکی از عوامل این محبوبیت چیزی نبود جز حضور یک مجری سر زنده و شوخ طبع که یک تنه تمام مخاطبان تهرانی را جذب خودش کرده بود.
مثلث آنلاین در ادامه نوشت: سید محمد حسینی طباطبایی ۱۴ خرداد ۱۳۴۸ در فیروزکوه متولد شد. وی از ابتدای شروع به کار شبکه تهران تا سال 1384 مجری تلویزیونی این شبکه بود که برنامههای او خصوصا با سید کاظم احمدزاده محبوبترین مجری صداوسیما چه بر سر خودش آورد؟ هواداران فراوان زیادی داشت. او اولین مجری صدا وسیما بود فضای اجرای خودش را از قالب خشک و جدی خارج کرد و اغلب در برنامههای خودش آواز میخواند و مردم نیز به واسطه این سبک جدید و شاد او را دوست داشتد.
حسینی در دهه هشتاد عملا سوپر استار اجرا بود و حضورش در هر برنامهای تضمین پربیننده شدن آن را به همراه داشت. از شوهای تلویزیونی و مناسبتی گرفته تا مسابقات حضوری و تلفنی، همه و همه به واسطه وجود این پدیده فیروزکوهی دیده میشدند. آن روزها نه احسان علیخانی و فرزاد حسنی بودند و نه علی ضیا و محمد سلوکی. بنابراین سید محمد آنقدر رشد کرد که دیگر اجرای مهمترین برنامههای تلویزیونی نظیر جشن رمضان را به او میسپردند.در اولین سال روی کار آمدن دولت نهم به ریاست جمهوری محمود احمدینژاد، خیلی بیسروصدا از ایران رفت و مدتی از او هیچ خبری نبود. ابتدا در دوبی کوشید که در اولین شبکه خصوصی مجاز ایران، مجری اول باشد اما آن شبکه راه نیفتاد و او ناراضی و سرخورده به آمریکا رفت تا بخت خودش را آنجا بیازماید.
در آمریکا مدتی به عنوان شومن مشغول به فعالیت بود، پس از آنکه تاریخ مصرفش در تلویزیونهای ماهوارهای به سر رسید در رسانههای سیاسی با رویکردهای تند علیه ایران ظاهر شد. از آنجا که وی چندین سال در ایران به عنوان شومن فعالیت داشت و از محبوبیت نسبی برخوردار بود از او دعوت به عمل آوردند تا هم در صدای آمریکا و هم در تلویزیون پارس برنامه اجرا کند. پس از آنکه رسانههای ضدانقلاب از او بهرهبرداری کردند، دیگر خبری از او در آن رسانهها نبود.
او امروز کمکار است و به غیر از یک تئاتر درجه سوم که با همکاری مینا لاکانی به روی صحنه برده، فعالیت دیگری ندارد. گاهی در فیسبوک ایده سرنگونی نظام جمهوری اسلامی ایران را مطرح میکند و گاهی هم به مقدسات مردم توهین میکند اما تنها چیزی که عایدش شد یک خاطره غبار گرفته و کمرنگ در ذهن مردم است که هنوز هم گاهی او را به واسطه جشن رمضان و کاظم احمدزاده به یاد میآورند نه حرفهایی که زد و احتمالا در آینده خواهد زد.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده