آخرین دست‌نوشته شهید مبارزه با فتنه+عکس

1403-09-05 02:09:52
0
15

سرویس اجتماعی: پدر ومادر شهید ذوالعلی از وسایل شخصی شهید که در روز حادثه همراه او بوده می‌گویند.آخرین ابیاتی را که او با خط خود نوشته و به همراه داشته هم اکنون به عنوان یکی از ارزشمندترین یادگارهای به جا مانده از این شهید نزد خانواده‌اش قرار گرفته.

 

به گزارش کلاله خبر به نقل از مطالبه، بسیجی شهید امیرحسام ذوالعلی متولد ۱۳۶۵ است. او دانشجوی رشته الهیات دانشگاه آزاد اسلامی بود و در صحنه مبارزه با فتنه۸۸ و آگاهی بخشی به مردم در زمینه اتفاقات این جریان شهره بود. او یکی از بهترین رزمی کاران باشگاه رزم انتظاران و از شاگردان حاج آقا علمایی بود. شهید امیرحسام ذوالعلی در ابتدا روز نهم دی‌ماه۸۸ مورد سوء قصد عده‌ای ناشناس قرار می‌گیرد اما آسیبی نمی‌بیند. در حالیکه ۱۰دی‌‌ماه۸۸ وقتی عازم کلاس درس در دانشگاه بود توسط عده‌ای از آشوبگران مورد ضرب و شتم شدید قرار گرفته و سرانجام طبق گواهی پزشکی قانونی به علت صدمات متعدد در اثر اصابت جسم سخت به بدن به شهادت رسید.


پدر و مادر شهید ذوالعلی از وسایل شخصی شهید که در روز حادثه همراه او بوده می‌گویند و آن‌‌ها را به خوبی نگاه داشته‌‌اند. امیرحسام که از فعالان هیأت محل در دهه محرم بوده و میان‌داری در این هیأت از ویژگی‌های شاخص او به شمار می‌رفت، همواره قطعات مختلفی از اشعار مورد استفاده در مداحی‌ را می‌نوشت و به همراه داشت. تا در زمان مناسب برای اقامه عزای اهل بیت عصمت و طهارت(ع) از آن‌ها استفاده کند. روز حادثه آخرین ابیاتی را که او با خط خود نوشته و با خود به همراه داشت هم اکنون به عنوان یکی از ارزشمندترین یادگارهای به جا مانده از این شهید والامقام نزد خانواده‌اش قرار گرفته است. ابیات زیر متن این دست نوشته است که با زبان گفتار، عاشقی سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) را توصیف می‌‌کند. او در این ابیات شیفتگی خود نسبت به امام حسین(ع) را بیان می‌‌کند:

عاقل بودن یه دردیه که اونو مجنون می‌دونه

به غیر دیوونه شدن عاقلی درمون نداره

یادم میاد روزهایی که از عاشق‌ها جدا بودم

اسیر دلواپسی‌ها تو جمع عاقلا بودم

کاری نداشتم با دلم هر جا دیوونه‌ای دیدم

مثل تمام عاقلا به دیوونه می‌خندیدم

اما نفهمیدم چی شد اینطوری بی‌خونه شدم

اسم حسین(ع) رو شنیدم یکباره دیوونه شدم

من دیگه عاقل نمی‌شم دیوونه و یه عاشقم

هر چی می‌گم حسین حسین دلم می‌گه بازم کمه

رفتن ما دیوونه‌ها انشالا بین الحرمین

سینه زنان لطمه زنان کنار عباس حسین(ع)

می‌خوام پیشت شهید بشم خودت بگو چی‌کار کنم

صید دو چشمونت شدم خودت بگو چی‌کار کنم

دوسش دارم، چی کار کنم؟چی کار با عشق یار کنم؟

گفته با یک نگاه می‌خوام عقلت رو تار و مار کنم

 

نظرات

متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده

ثبت دیدگاه

خانه شهرستان گلستان اخبار