محال است که محمد شریف ناظری و خانواده ی او ، محمد قائمی را تا آخر عمر فراموش کنند . خود محمد قائمی هم فکرش را نمی کرد که روزی جنس فروخته شده توسط او سرنوشت یک خانواده را عوض کند.
کلاله خبر،به سراغ محمد شریف اولین برنده خوش شانس شرکت «محسن» در شهرستان کلاله رفتیم تا با وی در مورد جایزه ای که در قرعه کشی این شرکت برنده شده است مصاحبه ای ترتیب دهیم .
وقتی وارد خانه او شدیم بی شک گرمای استقبال خانواده او از گرمای هوای روستای محل زندگیش ذره ای کمتر نبود.
اکنون مصاحبه اختصاصی خبرنگار ما را با این جوان ترکمن نجیب و زحمتکش، اولین برنده خوش شانس شرکت «محسن» و خوش شانس ترین مرد تاریخ روستایش را بخوانید.
برنده خوش شانس قرعه کشی چای « محسن» چه کسی است؟
محمد شریف ناظری هستم. ساکن و متولد سال 66 روستای «بُق قَجه» بخش گلیداغ از شهرستان مراوه تپه. متأهل هستم و یک فرزند به اسم رئوف دارم. بعد از این که کارهای کشاورزی مان در روستا تمام می شود برای انجام کارهای ساختمانی راهی تهران می شوم.
جریان خرید چای و شرکت در قرعه کشی چه بود؟
چند روز قبل از آغاز ماه مبارک رمضان برای خرید مایحتاج این ماه به کلاله رفتم. مطابق معمول رفتم به سوپر مارکتی که همیشه از آنجا خرید می کنیم؛ به صاحب سوپر مارکت لیست خرید را که دادم گفتم یک چای عطری خوب برایم بگذارید.
او هم یک بسته چای 500 گرمی محسن به من داد. وقتی در منزل بسته چای را باز کردیم متوجه برگه قرعه کشی شدیم. بعد از 2 روز با اصرار همسرم شماره روی برگه را به سامانه شرکت پیامک زدم.
چه کسی خبر قرعه کشی را به شما اطلاع داد؟
روز عید فطر قرعه کشی این مرحله (مرحله اول) بود. فردای عید فطر خانه خواهرم دعوت بودیم؛ از آنجا که برگشتیم گوشی را به شارژ زدم و آماده خوابیدن شدم. ساعت 12/30 شب بود که گوشی تلفن همراهم زنگ خورد. آقای ویسی مجری برنامه «شهر باران» با خط ایرانسل به من زنگ زد و گفت که در قرعه کشی این مرحله شماره کارت من در آمده است.
فکر نکردی مزاحم باشد؟
اول همین فکر را کردم و گفتم که شوخی نکن. اما او گفت که شبکه یک ، تا 5 دقیقه دیگر قرعه کشی را نشان می دهد و می توانم ببینم. باز هم باورم نشد گفتم خانواده ام خواب هستند اذیت مان نکن. به اصرار وی خانواده ام را بیدار کردم و تلویزیون را روشن کردیم. بعد از 2،3 دقیقه تلویزیون قرعه کشی را نشان داد و در کمال تعجب دیدم که مشخصات من را اعلام کردند.
وقتی این خبر را شنیدی چه احساسی داشتی؟
شوکه شده بودم.حقیقتا باورش برایم سخت بود. استرسم به قدری زیاد بود که برادرم برایم یک لیوان آب آورد تا آرام شوم!
به اولین نفری که خبر دادی چه کسی بود؟
رفتم و به مادرم اطلاع دادم. ( پدر محمد شریف متاسفانه فوت کرده است )
برگه قرعه کشی را کجا نگه داری می کردید؟
داخل کمد نگه داشته بودم.
بابت ماشین تا حالا چقدر شیرینی داده اید؟
شیرینی داده ام ولی زیاد نبوده است، گذاشته ام برای بعد از این که ماشین را از تهران آوردم. شیرینی آقای محمد قائمی، صاحب سوپر مارکتی که چای را از او خریداری کردم هم محفوظ است.
برای این که برنده این قرعه کشی باشید دعا هم می کردید؟
در شب های ماه مبارک رمضان بعد از نمازهایم مرتب دعا می کردم که برنده شوم. خدا را شاکرم که لطف و برکاتش را در ماه پر برکت رمضان شامل حال من و خانواده ام شد.
پیش از این در قرعه کشی دیگری برنده شده بودید؟
تا حالا در هیچ مسابقه ای برنده نشده بودم و این اولین بار بود.
تهران برای چه کاری رفتید؟
چند روز بعد از قرعه کشی از طرف شرکت دعوتم کردند بروم تهران برای کارهای فیلم برداری تبلیغاتی و ارائه مدارک شناسایی جهت تحویل ماشین. توی لابی هتل به اتفاق یکی از کارکنان شرکت نشسته بودم. به من گفت که یک خبر خوب و یک خبر بد برایت دارم. گفتم اول خبر بد را بگویید. گفت متاسفانه اشتباهی رخ داده و برنده این ماشین شما نیستید.
در آن لحظه با خود گفتم خدایا من که دوباره بعد از این به کارم در تهران ادامه می دهم اما همسرم و خانواده ام چه طوری با این قضیه کنار خواهند آمد؟ جواب مردم روستا را چه بدهم که همانند یک حاجی مرا بدرقه کرده بودند ؟ در همین افکار بودم که کارمند شرکت با اشاره به بسته چایی که روی میز قرار داشت به من گفت بسته را باز کن و دوباره سریال قرعه کشی کارت داخلش را پیامک کن. بسته را که باز کردم بجای کارت قرعه کشی سویچ ماشین آمد توی دستم. ناگهان تمام عواملی که آن جا حضور داشتند برایم دست زدند و من متوجه شدم که دوربین مخفی بوده است.
پس چرا ماشین را تاکنون تحویل تان نداده اند؟
قرار است پس از قرعه کشی همه 15 ماشین طرح عید تا عید این شرکت ، طی یک مراسم تمام این خودروها را روز میلاد امام رضا(ع) تحویل دهند.
حتما از وقتی دوستان و اقوامت از این جریان مطلع شده اند برای تبریک تماس می گیرند؟
بله از همان شبی که نتیجه قرعه کشی اعلام شد تماس می گیرند و تبریک می گویند. خیلی ها هم زنگ می زنند و می گویند ما هم چای محسن خریده ایم برای شرکت در قرعه کشی باید چه کار کنیم؟
حتما از این به بعد همیشه چای محسن می خرید؟
(با خنده) تا جایی که بتوانم بله. البته باید بگویم در حال حاضر در این روستا و روستاهای اطراف چای محسن پیدا نمی شود! از سمنان و تهران هم زنگ زده اند گفتند چای محسن نمی توانیم پیدا کنیم.
بسته چای را به چه قیمتی خریدی؟
من چای را 14 هزار تومان خریدم، اما برادرم چند روز پیش به قیمت 15 هزار تومان خریده است!
( گفته می شود در قرعه کشی مرحله سوم این شرکت بیش از 170 هزار نفر شرکت کرده اند؛ اگر این افزایش قیمت از سوی شرکت محسن باشد رقمی در حدود 170 میلیون تومان یعنی حداقل 3 برابر قیمت ماشین اهدایی عاید این شرکت می شود. ضمنا این قیمت دیگر کاهش پیدا نمی کند و این سود مادامی که این شرکت پابرجا باشد عایدش خواهد شد. در آینده هم افزایش قیمت ها بر اساس همین رقم جدید صورت می گیرد.)
گواهی نامه دارید؟
بله، 3 سال است که گواهی نامه دارم. قبلا با ماشین مرحوم پدرم مسافرکشی می کردم.
با ماشینت اولین جایی که می خواهی بروید کجاست؟
نذر کرده ام ماشین را که تحویل گرفتم به اتفاق خانواده به " زیارت امام رضا(ع) " برویم.
برای ماشین چه تصمیمی گرفته اید؟
در این مورد هنوز تصمیمی نگرفته ام.
* گفتنی است روستای " بق قجه " در 55 کیلومتری شهرستان کلاله قرار دارد.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده