ما حرفهاي اين شاكي را قبول داريم اما ادعاي مردان ديگر را كه در دادگاه شكايت كردند، قبول نداريم.
سرقت و تجاوز به عنف در پوشش مسافركش يكي از جرائمي است كه اين روزها همواره اخبار بسياري درباره آن منتشر ميشود. مجرمان در پوشش مسافركش مسافران را سوار بر خودرو ميكردند و در نقاط خلوتي آنها را هدف اعمال مجرمانه خودشان قرار ميدادند. ساماندهي نشدن مسافربرهاي شخصي، كمبود وسايل حمل و نقل عمومي و كمبود گشتهاي پليس در نقاط حادثهخيز از جمله عواملي است كه مجرمان با آگاهي نسبت به آن همواره دست به ارتكاب جرم ميزنند. بسياري از شاكيان به خاطر حفظ آبروي خانوادگي، بيم از تهديد مجرمان و عواملي از اين دست شكايتهاي خود را مطرح نميكنند. ماجراي سه پسر جوان كه به همين شيوه دست به اعمال مجرمانه زدهاند نيز در سايه اين غفلتها صورت گرفته است.
به گزارش جوان، شامگاه دهم آذر ماه سال گذشته دختر ۲۸ سالهاي به نام بهناز، هراسان به كلانتري ۱۲ چمران كرج رفت و گفت سه پسر جوان او را ربوده و اموالش را هم سرقت كردهاند. دختر جوان توضيح داد: مقابل متروي كرج سوار يك پرايد مسافركش شدم تا به محمدشهر بروم. به جز راننده، مسافري در صندلي جلو و يك مسافر هم در صندلي عقب سوار شده بود. راننده بعد از اينكه مسافت كوتاهي را طي كرد، به طرف ندامتگاه فرديس تغيير مسير داد. من ترسيدم و به او اعتراض كردم. اما سرنشين عقب گردن مرا گرفت و به زير صندلي برد. سپس در محل خلوتي هر سه با تهديد شوكر و چاقو به من تعرض كردند. آنها دو گوشي تلفن همراه و ۱۴۰هزار تومان پولم را سرقت و فرار كردند.
بعد از مطرح شدن شكايت، مأموران پليس به جست و جوي متهمان پرداختند تا اينكه ۱۱ روز بعد از شكايت بهناز، دختر ديگري به كلانتري ۴۴ ولدآباد كرج مراجعه و شكايت مشابهي مطرح كرد. دختر ۲۲ ساله كه آيدا نام داشت به پليس گفت: عصر امروز از متروي محمدشهر سوار پرايد مسافركشي شدم تا به خانه مان در زيبادشت بروم. به جز راننده، دو پسر جوان ديگر هم در ماشين بودند. يك نفر در صندلي جلو نشسته بود و نفر ديگر در صندلي عقب. لحظاتي بعد راننده به بهانه اينكه جاده در دست تعمير و مسدود است، تغيير مسير داد و بعد از طي كردن مسير خاكي، در يك محل خلوت خودرو را نگه داشت و سپس هر سه نفر با تهديد مرا مورد تعرض قرار دادند. بعد هم زنجير و پلاك طلا، دو عدد گوشي تلفن همراه و ۲هزارتومان پولي را كه همراهم بود، سرقت كردند.
آيدا ادامه داد: من شرايط جسماني و روحي بدي داشتم و در آن لحظه فقط توانستم پلاك ماشين را حفظ كنم. مأموران با در اختيار داشتن شماره پلاك خودرو دريافتند كه اين ماشين سرقتي و مالك آن نيز هدف خفتگيري قرار گرفته است.
در حالي كه تلاش مأموران ادامه داشت، ۱۳ شكايت هم از سوي مرداني كه هدف خفتگيري قرار گرفته بودند به پليس گزارش شد. مشخصاتي كه شاكيان در اختيار پليس گذاشتند نشان داد سرنشينان پرايد همان كساني هستند كه به دختران جوان تعرض كردهاند.
سرانجام اداره مبارزه با جرائم جنايي كرج يكي از متهمان را كه ميلاد نام داشت، شناسايي كرد. آنها دريافتند متهم به شهرستان شاهرود رفته و از آنجا به گرگان سفر كرده است. بنابراين ۲۹ آذر ماه سال گذشته مأموران با اخذ نيابت قضايي به گرگان رفتند و موفق شدند ميلاد-۲۲ ساله را در قهوه خانهاي دستگير كنند. بعد از انجام بازجوييها، دو متهم ديگر به نامهاي معراج-۲۱ ساله و علي-۲۴ ساله هم شناسايي و دستگير شدند. متهمان در تحقيقات به ربودن و تجاوز به دو دختر و سرقت اموالشان و خفتگيري از ۱۳ مسافر مرد اقرار كردند.
مأموران هر سه متهم را بين ساير متهمان قرار دادند و بهناز و آيدا هر سه متهم را از بين متهمان شناسايي كردند. ۱۳ شاكي مرد پرونده هم متهمان را شناسايي كردند.
بعد از انجام تحقيقات پليسي و كامل شدن پرونده در دادسرا، كيفرخواست عليه هر سه مجرم به اتهام آدمربايي، تجاوز به عنف و سرقت مقرون به آزار صادر و به شعبه دوم كيفري دادگاه البرز فرستاده شد.
در ابتداي جلسه قاضي شاكرمي گفت: جلسه رسيدگي در دوبخش غيرعلني مربوط به تجاوز عليه دختران و علني مربوط به آدمربايي و سرقت برگزار خواهد شد. سپس جهرمي، نماينده دادستان كرج در جايگاه ايستاد و گفت: هر سه متهم در پرونده به اعمال شوم خود اقرار كردهاند. وي ادامه داد: جرم اين افراد محرز و براي آنها درخواست مجازات قانوني دارم. بعد از اظهارات نماينده دادستان، آيدا در جايگاه ايستاد و با صداي لرزان به تشريح حادثه سياه پرداخت.
او گفت: بعد از اين اتفاق ميترسم تنها از خانه بيرون بيايم. دختر جوان گفت خواستهام اعدام متهمان است. بعد از آن هم بهناز در جايگاه قرار گرفت و حادثه سياه را شرح داد و گفت خواستهاش اعدام متهمان است.
بعد از آن معراج در جايگاه قرار گرفت و گفت: علي راننده بود و ميلاد هم در صندلي كنارش نشسته بود. من هم در صندلي عقب سوار بودم. وقتي دختران جوان را سوار كرديم وسوسه شديم تا به آنها تجاوز كنيم به خاطر همين نيت خودمان را عملي كرديم.
وي درباره شكلگيري باند به دادگاه گفت: هرسه نفر مشكل مالي داشتيم تا اينكه يك روز در قهوه خانه تصميم گرفتيم دست به سرقت بزنيم اما فكر نميكرديم كه پليس ما را بازداشت كند. وي درباره اولين سرقت خود گفت: اولين سرقت ما خفت كردن راننده پرايد بود. او توضيح داد: در كنار جادهاي در محمدشهر ايستاده بوديم كه خودروي پرايدي جلوي پايمان توقف كرد. سپس خودرو را دربست كرايه كرديم و بعد از دادن چند آدرس به راننده او را به مكان خلوتي كشانديم و در موقعيتي مناسب با تهديد چاقو او را از ماشين پياده و ماشين را سرقت كرديم. معراج ادامه داد: بعد از اين سرقت تمامي سرقتهاي خود را با همين ماشين انجام داديم.
بعد از او ميلاد در جايگاه ايستاد و گفت: من بيكار بودم و به پول احتياج داشتم. براي همين دست به سرقت زديم. علي كه شش بار سابقه زندان داشت علاوه بر مطرح كردن مشكلات مالي گفت: من از خانواده طرد شده بودم و بيمهري پدر و مادرم و اعضاي خانوادهام نسبت به من باعث شد در اين راه بيفتم. بعد از اظهارات متهمان ۱۳ نفر شاكي مرد پرونده به ترتيب در جايگاه قرار گرفتند و نحوه خفت شدن خود را توضيح دادند.
يكي از شاكيان كه جوان ۲۳ سالهاي بود، گفت: ساعت ۸:۳۰ شب ۲۸ صفر جلوي مترو فرديس منتظر تاكسي بودم تا به خانه بروم. خودروي پرايدي جلوي پايم ايستاد و من هم بعد از گفتن مقصدم سوار شدم. شاكي جوان ادامه داد: متهمان با شال صورت خود را تقريباً پوشانده بودند و در آن لحظه نميشد چهره آنها را به وضوح تشخيص داد. وي ادامه داد: دقايقي بعد از راه افتادن خودرو شكي در دلم افتاد و ترسيدم. بعد هنگامي كه ماشين در ترافيك بود و به كندي حركت ميكرد خواستم از ماشين پياده شوم كه متوجه شدم در خودرو باز نميشود. در اين هنگام من با سرنشين عقب درگير شدم و گاز اشكآور سازماني خود را به صورت او زدم. معراج كمي گيج شد و راننده با هدايت ماشين به كوچههاي فرعي خودرو را نگه داشت و دو نفري به من حمله كردند. آنها باچاقو چند ضربه به من زدند و سپس مرا به داخل گودالي انداختند.
شاكي گفت: متهمان ۱۸۰ هزار تومان پول نقد، سه عدد انگشتر نقره به مبلغ ۱۷۰ هزار تومان، يك ساعت مچي ۷۰ هزار توماني، پالتو ۱۸۰ هزار توماني، كفش داماديم به مبلغ ۷۰ هزار تومان و دو عدد گوشي تلفن همراه جمعاً ۴۰۰ هزار تومان و پيراهن و جورابهايم را هم سرقت كردند.
متهمان به دادگاه گفتند: ما حرفهاي اين شاكي را قبول داريم اما ادعاي مردان ديگر را كه در دادگاه شكايت كردند، قبول نداريم. آنها در مورد تقسيم اموال و فروختن آن به مالخرها گفتند: ما بعد از سرقت وجوه نقد را به سهقسمت مساوي بين خود تقسيم ميكرديم و گوشي و لوازم ارزشمند را به مالخرهاي منطقه شاه عباسي كرج ميفروختيم.
قاضي شاكرمي بعد از شنيدن اظهارات متهمان و وكلاي مدافع آنها با اعضاي دادگاه وارد شور شد و متهمان را به اتهام آدمربايي به ۱۵ سال حبس، به جرم سرقت مقرون به آزار به ۱۰ سال حبس، تحمل ۷۴ ضربه شلاق و به جرم تعرض به دو دختر جوان به اعدام در ملأعام محكوم كرد./حوادث
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده