وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهايش قدردانى مىكند به تدريج مرد نيز حرف بيشترى براى زدن خواهد داشت. مرد براى گفتگو با زن مىتواند خيلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد.
قوانین برخورد با آقایان - وقتى با مرد صحبت می كنيد
وقتى مرد از شما فاصله مىگيرد، وقت خوبى براى گفتگوى با او براى نزديكتر شدن به وى نيست.
بگذاريد كناره بگيرد. بعد از مدتى بر مىگردد. او باز هم عاشقانه و دلسوز خواهد بود و به گونه اى عمل خواهد كرد كه گويى هيچ اتفاقى نيفتاده است. آن گاه وقت گفتگو با او خواهد بود.
وقتى زن مىخواهد صحبت كند يا براى نزديك شدن به او احساس نياز مىكند، بايد حرف بزند و انتظار نداشته باشد كه مرد گفت و گو را آغاز كند براى آغاز گفتگو ابتدا زن بايد احساساتش را در ميان بگذارد حتى اگر شريكش حرف زيادى براى زدن نداشته باشد.
وقتى زن از مرد براى گوش دادن به حرفهايش قدردانى مىكند به تدريج مرد نيز حرف بيشترى براى زدن خواهد داشت. مرد براى گفتگو با زن مىتواند خيلى باز رفتار كند اما در ابتدا حرفى براى گفتن ندارد. چيزى كه زنان درباره مريخى ها نمى دانند، اين است كه آنها بايد دليلى براى صحبت داشته باشند. آنها صرفا براى در ميان گذاشتن احساساتشان صحبت نمى كنند.
اگر زن كمى حرف بزند، مرد كم كم درباره ارتباطش با او صحبت مىكند. مثلا اگر زن درباره بعضى از مشكلاتى كه در طول روز داشته، صحبت كند، مرد نيز ممكن است در اين باره گفتگو كند و بنابراين آنها مىتوانند يكديگر را درك كنند.
اگر زن درباره احساسش درباره بچه ها حرف بزند، مرد نيز ممكن است در اين مورد شروع به صحبت كند. اگر مرد هنگام صحبت كردن زن، احساس سرزش يا فشار نكند، به تدريج شروع به صحبت خواهد كرد.
قوانين ناگفته براى ابراز احساسات
اگر زن مايل به صحبت كردن با فردى باشد، به طور كلى منتظر مىماند تا طرف مقابل، حرف خود را تمام كند. اين نكته، مؤدب بودن زن را نشان مىدهد. او اول «گوش مىدهد، سپس صحبت مىكند» و يا هنگاميكه از «او سؤال شود آن وقت پاسخ مىدهد.»
اين قوانينى كه هيچ جا سختى از آنها به ميان نيامده است، براى مردان، بيگانه هستند. اگر زن منتظر بماند تا همسرش آغازگر گفتگو باشد ممكن است هرگز شانسى براى حرف زدن بدست نياورد زيرا مردان، خودبه خود حرف زيادى براى گفتن ندارند. قوانين ناگفته مردان مىگويد: اگر حرفى براى گفتن دارى آن را بگو. آنها نمىدانندكه بايد منتظر بمانند تا از آنها سؤال شود. اگر بخواهد حرف بزند، می زند.
هنگامي كه مرد از همسر خود سؤالاتى را مىپرسد به ندرت انتظار دارد كه همسرش، متقابلاً سؤالاتى را از او بپرسد. هنگاميكه زن سؤالاتى را از همسرش مىپرسد و مرد جواب می دهد، مرد گمان مىكند كه با پاسخگويى به سؤالات همسرش او را راضى مىكند.
مردان اصلاً نمىدانند كه وقتى بعد از مدتى حرف زدند بايد نوبت را رعايت كنند و سؤالاتى را از همسر خود بپرسند تا او شروع به حرف زدن كند. حتى اگر مرد بداند كه همسرش مايل است تا به سؤالاتى در مورد اتفاقات روزانه خود پاسخ دهد، دوست دارد كه اين كار (سؤال پرسيدن از همسر) را فراموش كند.
وقتى زن از همسر خود سؤالاتى را مىپرسد، مرد براى پاسخگويى به آنها آنقدر مشغله فكرى پيدا مىكند كه به سختى يادش مى ماند او هم در مورد اتفاقات روزانه، از زن سؤالاتى را بپرسد.
اگر مرد به سؤالات، پاسخ كوتاهى مىدهد در اين حالت زن نبايد نوبت را رعايت كند يعنى زن مىتواند سؤالات خود را پشت سر هم بپرسد. اگر زن بدون آنكه ابتدا به حرفهاى همسرش گوش كرده باشد، شروع به صحبت كردن در مورد اتفاقات روزانه خود نمايد، اين كار، بى ادبى نسبت به مرد محسوب نمىشود.
چگونه مرد را به گوش دادن وادار كنيم؟
وقتى زن مىگويد: تو منو درك نمىكنى، واقعا منظورش اين است كه (الان حرفم رو درك نمىكنى، من به راه حل نياز ندارم.) مرد اين گونه می شنود كه زن به راه حل او احتياجى ندارد و در گير بحث درباره اثبات خويش و ارزش راه حلش مىشود. در حالى كه زن فقط نياز به صحبت دارد. زن مىتواند به شكل ديگرى رفتار كند.
نخست صبر مىكند و می انديشد كه آيا مرد به بهترين شكل او را درك مىكند و بعد مىگويد:(صبر كن اونو به شكل ديگه اى بگم.) وقتى مرد اين مكث را مىبيند، تصور مىكند كه او را كاملا درك نكرده است و اين البته شكلى انتقادى ندارد. آنگاه براى گوش دادن و توجه به آنچه زن مىگويد، تمايل بيشترى پيدا مىكند.
او احساس مورد انتقاد بودن يا سرزنش شدن نمىكند در نتيجه، اشتياق بيشترى براى حمايت از او پيدا مىكند. زنان بدون دريافت اين مطلب كه چه چيز باعث مىشود مردان اينگونه رفتار كنند، تقريبا نمىتوانند بفهمند كه مرد بنشيند. ترجيح مىدهد بشنود (بذار طور ديگه اى بگم) تا اينكه بشنود (تو درك نمىكنى.)
براى مرد تفاوت اين دو جمله آن قدر بديهى است كه فكر نمىكند بايد آن را پيشنهاد دهد.
هنر گوش دادن به سخنان زن
بيشتر مردان به طور غريزى نمىدانند كه صحبت درباره مشكلات، بدون تمركز يافتن بر راه حل آن، تا چه اندازه براى زنان ارزشمند است. به همان اندازه كه صحبت نكردن براى مردان مهم است، صحبت كردن براى زنان اهميت دارد. چيزى كه در اين ميان نياز است، بايد تعريف جديدى از اين وضعيت بشود. راه حل وجود ندارد.
هدف مرد بايد اين باشد كه تنها با شنيدن وبدون دادن راه حل به همسرش، دربازاريابى تعادل زنانه - مردانهاش كمك كند. اين تعريف جديد هدف مرد را برايش شفافتر مىسازد و او را در مسير ديدن و شنيدن، همدردى كردن مطابق خواست همسر، و ندادن راه حل راهنمايى مىكند. مرد براى اينكه بتواند مهارت شنيدن را در خود تقويت كند، بايد بداند زن هنگام ناراحتى و زمانى كه به نظر مىرسد براى مشكلاتش به دنبال راه حل است، دليلى جز رفتار بر اساس بعد مردانه ندارد. مرد مىتواند با ندادن راه حل، به او در يافتن بعد زنانهاش كمك كند.
اكنون زن مىتواند احساسى خوب و قابل قبول داشته باشد. مردان اغلب فريب اين تصور را مىخورند كه اگر بتوانند براى مشكلات همسر راه حلى بيابند، موجب به وجود آمدن احساس بهترى در او مىشود. يادآورى اين نكات هنگامى مفيد است كه مرد احساس مىكند همسرش از او دلخور است.
توضيح اينكه چرا زن نبايد از او چنين دل خور باشد، نتيجهاى جز بدتر شدن اوضاع ندارد. ممكن است مرد به شيوههاى مختلف همسرش را از خود نااميد كرده باشد، اما بايد به ياد داشته باشد كه شكايت واقعى زن از اين است كه به صحبت هايش گوش داده نمىشود و يا مورد توجه و حمايت قرار نمىگيرد.
در صورتى كه زن از شنونده خود احساس رضايت داشته باشد، بهتر مىتواند قدرشناسى خود را او نشان دهد.
هنگامي كه مرد براى گوش دادن مقاومت می كند چه بگویيم
وقتى زن پيشاپيش حس مىكند كه مرد قصد گوشكردن ندارد، مىتواند از روشهاى جديدى استفاده كند، آنقدر كه مرد به راحتى مىتواند از گوش دادن طفره برود و كنارهگيرى كند. زنى به من گفت كه فقط به همسرش مىگويد، «ممنون كه اينجا به من كمك كردى، واقعا از تلاش تو براى طفره رفتن از گوش كردن به حرفهايم سپاسگزارى مىكنم. مىدانم كه گوشدادن بايد كار سختى باشد.» اين يك روش مهارتى كاملاً پيشرفته مىباشد، زيرا اكثر مواقع هنگاميكه از مرد براى انجامدادن كار سخت، تشكر مىشود او از پذيرفتن آن كار خوشحال مىشود.
يك زن به طور بديهى فرض مىكند اگر همسرش او را دوست دارد بايد به حرفهايش گوش دهد اما به طور غريزى نمىداند چقدر براى مرد سخت است از طرف فردى كه به او اهميت زيادى مىدهد نظرات منفى بشنود. اگر از مرد توقع داشته باشيم كه چون همسرش را دوست دارد پس بايد به راحتى حرفهاى او را گوش دهد و درك نمايد، به طور عملى، كار گوشدادن را براى مرد سختتر كرده ايم.
بنابراين، وقتى زن به روشى متفاوت از مرد تشكر مىكند (مثل همان تشكر براى طفرهرفتن) در نتيجه مرد براى انجام كارهايى كه باعث گوشدادن مىشود رغبت بيشترى پيدا مىكند. يك مرد در محل كار خود از انجام وظيفه سخت و مشكل خوشحال مىشود البته اگر طبق همان وظيفه سخت، حقوق دريافت كند.
با اين حال، اگر از او درخواست شود تا وظيفه دشوارترى را بپذيرد و بخاطر آن از او قدردانى و سپاسگزارى نشود احساس مىكند كه به كارگرفته شده است و در نتيجه براى انجام كار بيشتر، مقاومت مىكند. در يك رابطه خانوادگى هم به همين منوال است، اگر از مرد درخواست شود كه كار سختى را انجام دهد، او مايل است كه از تلاشش قدردانى شود در غير اينصورت ممكن است فكر كند، «چرا خودم را به زحمت بيندازم؟.» بيائيد يك نمونه معمولى را بررسى كنيم.
مرد فكر می كند كه در حال گوش دادن مى باشد
وقتى زن حرف مىزند و مرد رويش را برمىگرداند فكر مىكند كه هنوز در حال گوش دادن مى باشد، زيرا هنوز بخشى از ذهن او حرف هاى همسرش را دنبال مىكند. وقتى كه زن در حرف هاى خود به نكتهاى مىرسد آنگاه واكنش مرد را در پى خواهد داشت. يعنى مرد منتظر يك تكان است تا كارى را انجام دهد. بخش كوچكى از وجود مرد به حرف هاى زن توجه مىكند و گفته هاى او را براى هر مشكلى بدقت بررسى مىنمايدمیگناirزيرا ممكن است به توجه كامل مرد، براى حل كردن مشكل نياز داشته باشد. وقتى زن به همسرش مىگويد «تو به حرف هاى من گوش نمىكنى» اين جمله براى مرد بى معنا است زيرا مىداند كه آنچنان هم بى توجه نبوده است، پس ماداميكه زن اعتراض مىكند كه همسرش گوش نمىدهد، مرد هرگز اين اعتراض را نخواهد شنيد.
آنچه كه زن واقعا مىگويد اين است: «وقتى تلويزيون تماشا مىكنى احساس ميكنم توجه كاملى به من ندارى. اگر تلويزيون را خاموش كنى و به من توجه كنى، اين كار به من كمك خواهد كرد تا زودتر حرف هايم را بزنم و احساس بهترى داشته باشم.» اين پيامى است كه مرد مىتواند بشنود و درك نمايد، همچنين اين پيام، براى او «تمركز» و «علتى براى گوشدادن» بوجود مى آورد.
مردان نمىدانند كه توجه شان، چقدر براى زن مهم و آرامش بخش است. وقتى كه زن روش فكركردن و صحبت كردن مرد را درك نمىكند، به طور اشتباه گمان مى نمايد كه همسرش به او اهميت نمىدهد. مارتا آماده بود تا به زندگى مشترك خود پايان دهد زيرا مطمئن شده بود كه تلويزيون براى رابرت بيشتر از او اهميت داشت. وقتى مارتا صحبت مىكرد و رابرت روزنامه را بر مىداشت مارتا فكر مىكرد كه رابرت از او متنفر است.
ترفندهاى زنان براى صحبت كردن، به گونهاى كه مردان گوش دهند
اگر زن در صحبت كردن با مرد، خودش را محدود كند ممكن است كه مرد بيشتر به حرفهاى او گوش دهد اما اين كار، زن را از ويژگى هاى زنانه اش دور مىكند. هنگاميكه زن به خانه مى آيد، ابتدا در پى آن است كه ويژگىهاى زنانه و مردانه خود را دوباره به حالت تعادل برساند.
بنابراين اگر به طور ناگهانى و به طور «زنانه» شروع به صحبت كند و بدون روشن كردن اهداف خود عواطفش را بروز دهد اين كار به طور اجتناب ناپذيرى روابط خانوادگى خوب او را تخريب خواهد كرد. سرانجام، هم توى ذوق مرد خواهد زد هم ويژگى زنانه خود كه همان نياز به صحبت مىباشد را از دست مىدهد و اين دو مورد براى شادى و رضايتمندى او مصيبت بار است. به منظور آسوده بودن و ارتباط دوباره با شور و شوق، عشق و محبت و ويژگى هاى زنانه، بعد از يك روز كارىِ رقابتى، كارآمد، جنگجويانه و هدفمند، زن به آزادى، رخصت و حمايت در روابط خانوادگى خود نياز دارد تا عواطف خود را به صورت غيرهدفمند، غيرمنطقى، غيردقيق و غيرمعقول منتقل نمايد. زن براى تجديد قُواى روزانه خود به انبساط خاطر و آسودگى نياز دارد كه از طريق ابراز احساسات به صورت آزادانه، حاصل مى آيند. اگر بخواهد هميشه اين عواطف را ويرايش كند تا مطمئن شود كه درست و صحيح و منطقى هستند در همان ويژگى هاى مردانه باقى مىمانند.اگر مردان نفهمند كه يك زن براى پرورش ويژگى هاى زنانه خود به چه مواردى نياز دارد، هنگام مواجه شدن با زنى كه نياز دارد به روش زنانه صحبت نمايد، بسيار مأيوس و نااميد می شوند.
يك مرد به طور غريزى اين مطلب را نمىداند زيرا بعد از تفكرات و تأمّلات و توجهاتى كه در سكوت انجام داده است، وقتى به صورت متمركز، مستقيم، واضح، منطقى و هدفمند شروع به صحبت مىنمايد ويژگى مردانه او پرورش مىيابد. به همين دليل تشخيص نمىدهد كه درخواست چنين نگرش متمركزى از همسرش، زيانبار است و به طور اجتنابناپذير، از پرورش ويژگىهاى زنانه همسر خود جلوگيرى خواهد كرد.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده