مازندرانی الاصل است، در اوایل پنجمین دهه زندگیش به سر می برد، بنا بر برخی اقوال نام مستعارش در زمان حضور در كردستان اوایل دهه 60 "مرتضی محب الاولیاء"بوده است.
به گزارش کلاله خبر،مسوولیتهای گوناگونی در طول سال های پس از انقلاب برعهده داشته است، اما در 8 سال اخیر، حضورش در میدان سیاست و اجرا چشم گیرتر و البته همراه با حاشیههای گوناگون بوده است.
رابطه صمیمانهای با رییس دولت دارد و همین رابطه شاید زمینهساز ازدواج دختر و پسر این دو با یكدیگر شد.دوستان دیروز احمدی نژاد در جریان اصولگرا از او بیشترین انتقاد را میكنند و به او لقب "لیدر جریان انحرافی" را دادهاند و تلاش كردهاند، بین او و رییس دولت فاصله ایجاد كنند. برای از میدان بدر كردن او شایعه كرده اند با رمال و جن گیر در ارتباط است و احمدی نژاد را با كمك این رمال ها سحر كرده است.
از او به عنوان عامل بسیاری از تصمیمات رییس جمهور و عزل و نصبها در بدنه دولت یاد میشود و معتقدند به دنبال زنده كردن فرهنگ ایرانی است و به همین منظور مكتب ایرانی را مطرح كرده است.اگر چه برخی مدافعان او مكتب ایرانی را ترجمه مكتب تشیع با خاستگاه ایرانی دانسته اند. نسبت به دیگر اعضای دولت رابطه بهتری با هنرمندان دارد، و شاید همین موضوع باعث شده منتقدانش از او به عنوان فردی لیبرال بخصوص در عرصه فرهنگ یاد كنند. همین افراد او را به مخالفت با روحانیت، مرجعیت و ولایت فقیه متهم میكنند، در برههای این مسائل به حدی افزایش پیدا كرد كه برخی از مداحان با استفاده از تریبونهای خود بعضا اقدام به فحاشی علیه او كردند كه نتیجه كار شكایت از این مداحان و در نهایت صدور آرایی بود كه برخی آن را تعجب آمیز خواندند.
از مدتها قبل از او به عنوان كاندیدای احتمالی دولت در انتخابات ریاست جمهوری یازدهم یاد میشود ، با توجه به نزدیك شدن به زمان برگزاری انتخابات حرف و حدیثها در این زمینه جدیتر شده، گرچه دوستان اصولگرای سابق بر رد صلاحیت او از سوی شورای نگهبان تاكید میكنند، امری كه شاید رییس دولت با اشاره ضمنی ، آن را نسخه پیچی برای شورای نگهبان خواند، اما از طرف دیگر همین منتقدان از او به عنوان یكی از مهمترین رقیبان خود یاد میكنند، رقابتی كه هنوز وی برای حضور در آن رسما از خود رغبتی نشان نداده است.
مشایی كه به تازگی به نسبت سنوات گذشته بیشتر در برابر خبرنگاران و عكاسان حضور پیدا میكند، در گفتوگویی به بسیاری از شبهات پیرامون خود، پاسخ داد.
متن كامل گفتوگوی خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) با اسفندیار رحیم مشایی به شرح ذیل است:
سوال: رهبر معظم انقلاب در سخنرانی خود در مشهد مقدس تاكید بر حضور سلایق مختلف در انتخابات كردند و گفتند كه باید جریانهای مختلف سیاسی در انتخابات حضور پیدا كنند، آقای رییسجمهور به تازگی چندین بار در سخنان خود بیان كردند كه عدهای درصدد هستند سخنان مقام معظم رهبری را تحریف كنند، آقای رییسجمهور در این زمینه چه موردی را مشاهده كردند كه اینگونه سخن میگویند؟
جواب: آقای احمدینژاد حرفهای آقا را نه تفسیر و نه تعبیر كردند. ایشان گفتند كه آقا فرمودند باید حماسه سیاسی ایجاد شود و یكی از جلوههای حماسه، انتخابات است. نمیتوان گفت كه در انتخابات درصد كمی از مردم حضور پیدا كنند و آن وقت در طول سال منتظر حماسه باشیم. كجا امكان دارد این حماسه رخ دهد جز انتخابات. یكی از مسائل اصلی در ارتباط با حماسه سیاسی، انتخابات است و این حماسه با حضور مردم صورت میگیرد. وقتی كه مردم پای صندوقهای رای میآیند و آرای خود را در صندوقها میریزند، این نشان میدهد كه مردم استقبال كردند، حضور دارند و این یعنی حماسه. برای اینكه این موضوع رخ دهد لازم است تمام جریانات سیاسی كه نظام را قبول دارند و در چارچوب نظام هستند، حضور داشته باشند و این صریح بیانات مقام معظم رهبری است و ما نباید در برابر نص اجتهاد كنیم.
سوال: با توجه به این موضوع آقای رییسجمهور چرا تاكید دارند كه برخی درصدد هستند صحبتهای مقام معظم رهبری را تعبیر و تفسیر كنند؟ چه چیزی را به صورت عینی مشاهده كردند؟ آیا تحریفی رخ داد؟
جواب: بله، این اتفاق افتاد؛ چراكه فلان خطیب گفت منظور آقا این نیست كه فلان گروه بیاید، یا شخصی در روزنامه ای نوشت اگر فلان گروه بیاید ردصلاحیت میشود. اینگونه سخنان یعنی نقض صحبتهای مقام معظم رهبری و آقای احمدینژاد به این موضوع انتقاد دارند و از این جهت انتقاد میكنند. ایشان معتقدند كه حماسه یك امر تزیینی نیست، یك امر توصیه شده نیست كه اگر انجام شود، بهتر است. آقای احمدینژاد معتقدند وقتی كه مقام معظم رهبری امسال را سال حماسه سیاسی و اقتصادی نامیدند این بر اساس یك ضرورت نامگذاری شده و باید حتما عینیت پیدا كند. ما برای گذر از شرایط امروز نیازمند حضور باشكوه مردم در انتخابات هستیم و آقای رییسجمهور بر اساس نظر رهبری عزیز معتقدند كه همه مردم باید در صحنه انتخابات حضور داشته باشند و برای اینكه حضور همه مردم را شاهد باشیم باید جاذبهای در این زمینه وجود داشته باشد؛ چراكه افراد افكار،عقاید و اندیشههای متفاوت دارند.
در انتخابات قبلی گرایشهای مختلف مردم را دیدیم و اكنون نباید كسی به گونهای تحلیل كند و بعد بگوید مردم همین هستند. در انتخابات سال 88 كه آقای احمدینژاد نزدیك به 25 میلیون رای داشتند، طرف مقابل هم میلیونی رای داشت، ضمن اینكه باید توجه داشت، جمعیتی نیز در كشور بودند كه در انتخابات شركت نكرده و حضور پیدا نكردند و ما باید همه اینها را حساب كنیم. برای تحقق حماسه اینها همه باید حضور داشته باشند. منظور آقای احمدینژاد منظور خاصی نیست. من معتقدم اگر حامیان دولت حتی در انتخابات كاندیدا داشته باشند و آقای احمدینژاد هم بیاید و بگوید كه این آدم و فلان آقا باشد اما یك محدودیتهایی برای دیگران ایجاد شود مردم باز هم پای صندوقهای رای نمیآیند و ما در گرفتن نتیجه شكست خواهیم خورد.
خوشبختانه امروز چهره احمدینژاد برای مردم شناخته شده است و مردم میدانند كه او به آرمانهای مردم و انقلاب وفادار است. مصلحت را تشخیص میدهد و به آن پایبند است و اگر حساسیتی به خرج میدهد برای این است كه تمام آحاد مردم پای صندوقهای رای بیایند و رییسجمهور منتخب رای بالایی داشته باشد. كشور به این موضوع نیاز دارد و این اتفاق باید رخ دهد.
سوال: در عالم سیاست حق هر دولتی است كه بخواهد در پایان دوره خود كاندیدایی را معرفی كند و در تلاش باشد كه كسی در مسئولیت قرار بگیرد كه راه او را ادامه دهد، برخی میگویند آقای مشایی كاندیدای دولت است؟ آیا این درست است؟
جواب: آیا مشایی در این ارتباط چیزی گفته؟ آیا آقای احمدینژاد در این ارتباط چیزی گفته؟ بارها ما گفتهایم كه دولت اعتقادی ندارد كه فضای كشور را انتخاباتی كند و مقام معظم رهبری نیز در ادوار گذشته بر این موضوع تاكید كردهاند و ما نیز دلیلی نمیبینیم كه فضای كشور را در حال حاضر انتخاباتی كنیم. این حس و شور انتخاباتی را باید مردم بسازند، نه اینكه دولت فضا را انتخاباتی كند. در سال 88 نیز سیاست دولت اینگونه بود. حامیان دولت نیز اگر كاندیدایی داشته باشند و آقای احمدینژاد نیز نظری در این ارتباط داشته باشد و یك نفر از دولت بخواهد در این عرصه ثبتنام كند، در موقع ثبتنام كاندیداها این اقدام انجام میشود و در حال حاضر دولت معتقد است كه اگر فضا را انتخاباتی كند فرصت خدمت و انگیزه كار از او گرفته میشود و این تصور ایجاد میشود كه هر كاری میكند انتخاباتی است، لذا ما در دولت تلاش كردیم از فضای انتخاباتی فاصله بگیریم. در بیرون نیز طبیعی است كه اظهارنظرهایی وجود داشته باشد و در محافل سیاسی عدهای تحلیل كنند كه دولت كاندیدا دارد. چون دولتی است كه كار كرده، خدمت كرده و دارای محبوبیت بالایی است.
سوال: نظر شما در این ارتباط چیست؟
جواب: اگر من اظهارنظری بكنم این همان انتخاباتی شدن فضاست و این چیزی است كه ما به شدت از آن دوری میكنیم وگرنه ما مثل سایر مردم نظر داریم، ولی سكوت میكنیم كه فضا انتخاباتی نشود و اگر شرایطی فراهم شد، نظر خود را نیز بیان میكنیم.
سوال: آیا ممكن است كه در موقع ثبتنام كاندیداها ،آقای احمدینژاد از یك نفر به صورت صریح حمایت كند؟
جواب: اگر جواب این سوال را اكنون بدهم فضا انتخاباتی میشود. اگر در موقع ثبتنام كاندیداها یك نفر ثبتنام كرد قضیهاش جور دیگری است، ولی همانطور كه گفتم ما نمیخواهیم فضا در حال حاضر انتخاباتی شود. این فضا باید در بین مردم باشد و مردم از شش ماه قبل تقریبا وارد این عرصه و فضا شدند، ولی دولت نباید اینگونه باشد و اگر دولت موضع بگیرد، رسما وارد فضا شده كه دولت در حال حاضر از این امر خودداری میكند، ولی به یك نكته نیز باید توجه داشت، اگر كسی از اعضای دولت ثبتنام كند این به این معنا نخواهد بود كه او كاندیدای دولت است؛ چراكه تشكیلات دولت وسیع است و ممكن است از این تشكیلات وسیع یك نفر بخواهد در این عرصه ثبتنام كند .
اما اگر كسی ثبتنام كرد و شخص آقای احمدینژاد ، موضع گرفت و از ایشان حمایت كرد این فرد را میتوان كاندیدای دولت عنوان كرد، ولی همانطور كه گفتم اگر ما از همین اكنون بخواهیم موضعگیری كنیم، دیگر دولت نمیتواند كاری كند و تحركی داشته باشد و دولت اگر بخواهد موضعگیری كند در موقع ثبتنامها این كار را انجام میدهد.
سوال: چرا در اذهان عمومی این تصور ایجاد شده كه مشایی كاندیدای دولت است؟
جواب: این را چرا از من میپرسید، من نمیدانم.
سوال: نظر تحلیلگران و اذهان عمومی این است كه آقای احمدینژاد اگر بخواهد از فردی حمایت كند آن شخص غیر از مشایی نخواهد بود؟
جواب: من در رسانهها اسم گزینههای مختلف را دیدم كه از آنها به عنوان كاندیدای دولت نام برده شده است.
سوال: اما آقای مشایی نفر اول است؟ عدهای تحلیل میكنند كه دولت چند نفر را برای ثبتنام كاندیدا خواهد كرد و گزینه اول مشایی خواهد بود و در صورتی كه آقای مشایی تایید صلاحیت نشود بر روی دیگر گزینهها مانور خواهد داد؟
جواب: این تحلیلی است كه بیان میكنند من چه بگویم.
سوال: نگفتید چرا افكار عمومی اینگونه فكر میكنند كه آقای مشایی كاندیدای دولت است و تمركز آقای احمدینژاد در این ارتباط بر روی آقای مشایی است؟
جواب: شما به عنوان كسی كه به صورت مرتب با اخبار و تحلیلهای گوناگون سر كار دارید و در واقع جزء نخبگان جامعه هستید فكر میكنید كه چرا این تحلیل وجود دارد؟ به عنوان فردی از آحاد جامعه جواب دهید.
سوال: خیلیها میگویند رابطه آقای احمدینژاد با مشایی یك رابطه فراتر از مسئولیت كاری است و بسیار عمیق است، تعبیر مراد و مریدی به كار برده میشود.
جواب: آیا عمیق بودن یك رابطه دلیلی بر این است كه طرف برود رییسجمهور بشود؟
سوال: تحلیلگران میگویند كه آقای احمدینژاد به مشایی اعتماد كامل دارد و اگر بخواهد كسی را انتخاب كند كه فعالیتهای وی را در دور بعد ادامه دهد، وی كسی جز مشایی نخواهد بود و در واقع تعبیر پوتین مدودف را بیان میكند، در برابر تعبیر احمدینژاد مشایی.
جواب: به نظر من هر كس دیگری نیز باشد میشود این حرف را در مورد آن زد. احمدینژاد میتواند از هر فرد دیگری حمایت كند و با او قرار بگذارد كه در دوره بعدتر او كاندیدا شود و این توافق را با او انجام دهد. این چه ربطی به مشایی دارد.
سوال: ولی رابطهای كه احمدینژاد با مشایی دارد با دیگران ندارد؟
جواب: این چه ربطی به مدل پوتین مدودف دارد.
سوال: خب، وقتی این مدل پیاده شود احمدینژاد مطمئن خواهد بود كه سیاستهای او ادامه پیدا خواهد كرد و میتواند در دولت مشایی معاون اول یا رییس دفتر باشد؟
جواب: ادامه دادن سیاستها اشكالی ندارد و این یك امر طبیعی است، ولی خیلیها میتوانند این كار را انجام دهند فقط مشایی نیست.
سوال: من جواب سوال شما را دادم، شما نگفتید نظرتان چیست؟ چرا چنین ذهنیتی وجود دارد؟
جواب:من چه بگویم، بگویم نخبگان چنین نظری دارند كه البته مطمئن نیستم كه نخبگان چنین نظری داشته باشند و اگر چنین چیزی را هم بگویم میگویند برای خودش دارد، تبلیغات میكند. من اگر راجع به این موضوع اظهارنظر كنم، فردا میزنند مشایی برای خودش تبلیغات كرد. من نباید این موضوع را تایید كنم، مردم باید قضاوت كنند و اینهایی كه شما گفتید تحلیل است.
سوال: در جریان انتخابات سال 84 خیلی از افراد جریان اصولگرا از آقای احمدینژاد حمایت كردند؟
جواب: البته برخی حمایت كردند و برخی نیز حمایت نكردند، افراد متفاوتی بودند.
سوال: بله، افراد متفاوتی بودند، ولی بخش عمدهای از جریان اصولگرا حمایت كرد و در پی آن گفتمان 3 تیر ایجاد شد، ولی وقتی كه آقای احمدینژاد رابطه نزدیكتری با شما برقرار كرد، گفتند كه مشایی باعث فاصله گرفتن ما از احمدینژاد شده و شما را لیدر جریان انحرافی معرفی كردند، چرا از شما به عنوان لیدر جریان انحرافی یاد میشود؟
جواب:فرض كنید من راجع به یك چیزی و یا یك موضوعی موضعی داشته باشم و اگر فرد دیگری در چنین حوزه و موضعی نباشد، آیا من باید به او بگویم منحرف؟ آیا این خوب است؟ ما از چه چیزی منحرف شدیم. من تا به حالا هر چه فكر كردم متوجه نشدم كه از چه چیزی منحرف شدم. هزار تا اتهام زدند و بعدا معلوم شد كه خودشان متهم اعلی برای آن اتهامات هستند. این اتهامات به ما ربطی نداشت، انحراف نیز كه میگویند یك مساله كلی است. هر چیزی نسبت به چیز دیگری منحرف است. باید بگویند ما از چه چیزی منحرف شدیم.
سوال: همین بحث مكتب ایرانی را مصداق این موضوع عنوان میكنند؟
جواب: آنها باید بگویند كه ما از چه چیزی انحراف پیدا كردیم، یك واژه و یا یك كلمه دلیل بر انحراف نیست. میگویند فلانی این را گفت، آن را گفت، اینجا رفت، آنجا رفت و بعد میگویند انحراف. آیا ما هر كلمهای كه میگوییم انحراف است؟ آنها هزاران اتهام زدند، این اتهامات چه شد؟ بعدا چه كسانی از مصادیق این اتهامات بودند كه دیگر اسم آنها را نیز نمیگویند. همه رسانهها در طول این سالها در اختیار آنها بوده، از رادیو و تلویزیون گرفته تا رسانههای دیگر. آمدند و عكس یكی از نزدیكان رییسجمهور كه اكنون معاون رییسجمهور است، در تلویزیون نمایش دادند و گفتند این فرد دارای تخلفات مالی و اخلاقی است و خلاف نص امام و رهبری عمل كرده است. تلویزیون حق ندارد این كار را بكند، ولی چون زیر فشار قدرت است از دستگاه ملی سوء استفاده میكند. روزنامهها نیز كه بارها بارها بارها نوشتند، اتهاماتی به ما زده شد، اما نتیجه چه شد. هزاران و صدها هزار بار ما را به مسائل گوناگون متهم كردند و مردم نیز شنیدند، پس چرا اكنون اینقدر نگرانند، مگر برای مردم اطلاعرسانی نكردند، برای مردم تبیین نكردند كه ما منحرف هستیم و مردم متوجه نشدند كه ما منحرف هستیم پس چر اینقدر نگران هستند؟ شما میخواهید من چه چیزی را جواب بدهم. كسانی كه این مطالب و اتهامات را مطرح كردند، باید جواب بدهند. معتقدم بهترین قضاوتكننده مردم هستند و باید دید از نظر مردم چه كسی منحرف است، از آنها سوال كرد. بهترین قضاوت را مردم میكنند.
سوال: خیلی از افرادی كه در سال 84 از آقای احمدینژاد حمایت كردند و طرفدار گفتمان سوم تیر بودند. اكنون به خاطر نزدیكی احمدینژاد با شما از او حمایت نمیكنند و میگویند احمدینژاد تحت تاثیر مشایی است و ما دیگر از او حمایت نمیكنیم؟
جواب: اینكه خوب است، چه اشكالی دارد؟ اشكالی ندارد كه مثلا یك گروه به هر دلیلی كه دلیل آن نیز مهم نیست یك زمانی از فردی حمایت میكرده، به آن اعتقاد داشته و بعد به هر دلیلی بگوید كه ما میخواهیم یك حرف دیگری بزنیم، به نحو دیگری عمل كنیم، اشكالش در چیست. ما استقبال میكنیم، احمدینژاد نیز استقبال میكند. نخبگان سیاسی و كسانی كه اهل حزب،گروه و دسته هستند در نقاط مختلف دنیا بر اساس مواضع سیاسیشان عمل میكنند، اینها مهم نیستند، مهم مردم هستند.
مهم این است كه وقتی دهها میلیون از مردم به فردی رای میدهند، رای آنها همسو با مردم است یا نیست. امروز دولت افتخارات بزرگی دارد از همه مهم ترآنكه روی اصول، انقلاب، ارزشهای اسلامی و ایرانی و روی حقوق مردم پافشاری كرد، عقبنشینی نكرد و اثبات كرد كه مهمترین ارزش ملی و دینی، صیانت از حقوق مردم است. دین ما دینی است كه حقوق آحاد مردم را محترم میشمارد. در این دولت بر روی ارزشها پافشاری شد و اقبال مردم نیز وجود داشت. میگویند اقبال مردم را به دست نیاورده است،این افرادی كه چنین ادعایی را میكنند نترسند، فضا درست كنند و مردم خود نشان میدهند كه كدام طیف را میپسندند. من كاری به سوم تیر، چهارم خرداد و پنجم مرداد ندارم، اینها مهم نیستند. اینها دم و دستگاهی است كه خودمان درست كردیم، البته من احترام میگذارم، ولی معتقدم كه اینها مهم نیستند، مهم این است كه مردم چه نگاهی دارند و آرمان آنها چه چیزی است؟ افق مردم كجاست، لذا به همین خاطر میگوییم همه جریانات سیاسی در انتخابات حضور پیدا كنند، نه اینكه مثلا 10 نفر بیایند، ولی همه یك نفر باشند.
سوال: منظور شما از اینكه همه بیایند چیست؟
جواب: همه جریاناتی كه نظام را قبول دارند، در چارچوب نظام هستند.
سوال: آیا منظور شما اصلاحطلبان نیز هست؟
جواب: فرقی نمیكند، من اصلا محدودیتی قائل نیستم. هر كسی و هر جریانی كه نظام جمهوری اسلامی را قبول دارد باید حضور داشته باشد تا انتخابات پرشور شود. چون در واقع با حضور خود به مردم احترام میگذارد، چون ممكن است یك بخشی از مردم آنها را بخواهند، پس باید اجازه داد آنها حضور داشته باشند و مردم باانگیزه باشند. این مهم است كه رییسجمهور چقدر رای داشته باشد، ولی قبل از آن كل آرا مهم است، چون دنیا نگاه میكند كه چقدر از مردم مشاركت كردند و آیا مردم از انتخابات استقبال كردند یا نه و تعداد آرای رییسجمهور منتخب در مرحله بعد اهمیت پیدا میكند، البته این نیز مساله مهمی است؛ چراكه وقتی رییسجمهور محترم دارای رای بالایی باشد، حرف او در جامعه ملی و بین المللی اثرگذارتر خواهد بود.
سوال: شما میگویید كه اتهامات زیادی به شما وارد است و در پی این اتهامات بود كه برخی از افراد از جمله مداحان شكایت كردید و حكمهایی به آنها داده شد كه من نمیخواهم در مورد این حكمها صحبت كنم، ولی یكی از مسائلی كه بارها در مورد شما مطرح شده رابطه مشایی با جن و رمالهاست و افرادی نیز اعلام شد كه در این زمینه دستگیر شدند. رابطه مشایی با رمالها و جنگیرها چگونه است و علت اینكه این اتهامات به سمت شماست چیست؟
جواب: بنده یك مهندس الكترونیك هستم و كار یك مهندس الكترونیك با رمال و جنگیر جور در نمیآید. ما اهل محاسبه و حساب و كتاب هستیم و میگوییم دو بعلاوه دو میشود چهار و جن نمیتواند آن را پنج كند، البته ممكن است برخیها از جواب چهار خوششان نیاید و بخواهند دو به علاوه دو بشود، پنج كه این كار رمالها و جنگیرهاست، ولی ما همیشه میگوییم كه دو با دو میشود، چهار و بر همین اساس كارها را انجام میدهیم و این چیزها به درد ما نمیخورد، ولی اینكه چرا چنین اتهاماتی مطرح میشود مشخص است.
اگر این دولت موفق نبود، كارش پیش نمیرفت، هیچ اتهامی نیاز نداشت، چون عملكردش كافی بود و دیگر لازم نبود كه به دولت اتهام بزنند، چون ثمره كار معلوم بود، نتیجه نگرفته بود و وقت كشور را نیز گرفته بود، ولی وقتی یك دولت موفق است و در مقیاس با گذشته عملكردش قابل مقایسه نیست و كسی یارای هماوردی و رقابت با او را ندارد این مسائل مطرح میشود. در سال 87 رییسجمهور بعد از سه سال عملكرد دولت نهم آمد و گزارشی از عملكرد صورت گرفته ارائه داد و در بسیاری از حوزهها عملكرد سه ساله با عملكرد 27 ساله قبلی رقابت میكرد. یك سال بعد انتخابات بود و رقیب با خود حساب میكند كه چطور میتواند رقابت كند. خیلی از كسانی كه در آن عرصه حضور داشتند، دارای عملكرد قبلی بودند و عملكردشان مشخص بود و قابل مقایسه با این دوران نبود و چون دیدند نمیتوانند رقابت كنند آمدند و گفتند دولت دروغ میگوید.
شعار رقبا این بود كه دولت دروغگوست و همین الان نیز برخی از آقایان كه كار را در این عرصه شروع كردند، میگویند كه میخواهند دولت راستگو بیاورند، یعنی باز هم دولت را متهم به دروغگویی میكنند. من به آنها میگویم بابا چند بار میخواهید یك كار غلط را انجام دهید. آنهایی كه در سال 88 گفتند دولت دروغ، چه نتیجهای گرفتند؟ به نظر من این مردم هستند كه باید قضاوت كنند احمدینژاد درست میگوید یا غلط. مردم در سال 88 قضاوت كردند و اكنون چهار سال دیگر گذشته و باز هم آنها باید قضاوت كنند.
شما ببینید اكنون در بسیاری از شهرها و روستاها شاهد پروژههای عمرانی هستیم و تعداد این پروژهها در بعضی از موارد با مجموعه پروژههایی كه در كل بعد از انقلاب صورت گرفته برابری میكند. باز هم تاكید میكنم كه باید قضاوت را بر عهده مردم گذاشت. سوم تیر، چهار خرداد و پنجم مرداد مهم نیست، باید مردم بگویند كه چه چیزی درست است و افرادی كه اتهام به دولت میزنند چون نمیتوانند این عملكرد را كنار بگذارند اقدام به اتهامآفرینی میكنند.
سوال: چرا این اتهامات همه معطوف به شماست؟
جواب: چه چیزی معطوف به من نبود. آنها میگویند دنباله احمدینژاد را باید برید و قطع كرد. خودشان میگویند، البته دولت تنها من نیستم، من جزئی از دولت هستم.
سوال: ولی میگویند شما همه كاره دولتید و همه عزل و نصبهایی كه در دولت صورت میگیرد، با اراده آقای مشایی صورت میگیرد؟
جواب:این را میگویند، ولی كار در دولت تخصصی است و این سخنان درست نیست. جایگاه من در دولت مشخص است. وقتی كه این مسائل را متوجه من میكنند و میگویند من همه كاره هستم، باعث افتخار من است، چون این دولت موفق است و این استدلال وجود دارد كه همهكاره دولتم، پس این موفقیت به من نسبت داده میشود و این باعث خوشحالی من است، ولی واقعیت این نیست و درست نیست. اینگونه سخنان بیانصافی است. در دولت نیروهای خدوم زیادی وجود دارند كه شبانهروز كار میكنند و فعالیتها و موفقیتهای دولت كار یك نفر، دو نفر نیست. من نباید از این صحبتی كه مطرح میشود فرار كنم این حرف به نفع من است، برای من تبلیغ میشود كه همه تصمیمات در دولت كار مشایی است پس همه این توفیقات هم كار مشایی است، ولی همانطور كه گفتم واقعیت این نیست و این بیانصافی است. علت اینكه این همه اتهام میزنند این است كه توجیهی ندارند و نمیدانند در بیرون چه چیزی بگویند. البته خیلی از كارهایی كه دولت نتوانسته بكند، وقتی از مردم در این مورد سوال میشود، مردم میگویند نگذاشتند كه دولت این كار را بكند.
سوال: خودتان این را قبول دارید كه نگذاشتند كار كنید؟
جواب:خیلی روشن است چرا از من میپرسید.
سوال: چه كسی نگذاشت كه شما كار كنید، رییسجمهور نیز مرتبا این موضوع را میگوید؟
جواب: بگذارید مردم خود در این مورد قضاوت كنند. همه چیز را نباید ما بگوییم. من میگویم این ذهنیت در بین مردم وجود دارد و اگر من این حرف را بزنم ارزش و قیمتی ندارد و میگویند خودش برای خودش تبلیغ میكند. اگر این ذهنیت وجود دارد از آنها بپرسید كه چرا در مردم چنین ذهنیتی وجود دارد؟
سوال: اجازه بدهید بحث را عوض كنم، آقای مشایی سال دیگر در كجاست؟
جواب: معلوم است در ایران.
سوال: منظورم این است كه در پاستور كار میكند یا در جای دیگر، در كجا كار میكند؟
جواب: سوال سختی است، بستگی دارد كه چه كسی رییسجمهور شود. شاید یك نفر رییسجمهور شود و از من خواست كه در پاستور كمكش كنم و شاید یك نفر رییسجمهور شد و گفت شما لازم نیست كه بیایید. بستگی دارد كه چه كسی رییسجمهور شود.
سوال: خودتان دوست دارید كه كجا باشید؟ كجا مسئولیت بر عهده بگیرید؟
جواب:سوال خوبی است، ولی من در مورد آن خیلی فكر نكردم كه كجا باشم خوب است. البته من در مورد این مسائل زیاد سختگیر نیستم. هر جا خدمت باشد ما هم هستیم. من شغلهای مختلفی داشتم، ولی آیا دیدید كه برخورد و ادبیات من عوض شده باشد، نه. هر جایی كه خدمت باشد هستم، ولی تا حالا فكر نكردم كه كجا دوست دارم باشم.
سوال: رابطه آقای مشایی و احمدینژاد چگونه است؟ میگویند آقای مشایی بر روی تصمیمات احمدینژاد تاثیرگذار است و احمدینژاد تاثیرپذیر از مشایی، رابطه مرید و مرادی یا فامیلی به كار گرفته میشود؟
جواب: خوب، من در مورد این موضوع خیلی چیزها میتوانم بگویم. ایشان استاد من است و من شاگرد ایشان. ایشان برادر من است و من برادر كوچكتر ایشان هستم. ایشان بزرگ من است و به من درسهای فراوانی داده، من خیلی چیزها را از ایشان یاد گرفتم. ایشان را خیلی دوست دارم ،چون ایشان یك شخصیت برجسته است و مصداق بارز عینی یك مومن انقلابی، عزیز و شریف كه از حقوق مردم نمیگذرد، بر سر حقوق مردم معامله نمیكند و در واقع جیب ندارد، فامیل و غیرفامیل برایش معنایی ندارد، اگر چنین چیزهایی برای او مهم بود آدمهای نزدیكتر از من هم به او وجود داشتند، ولی الان به او نزدیك نیستند. اگر اهل فامیل و رفیقبازی بود اكنون خیلی از آدمها بودند كه از من به او نزدیكتر و جلوتر بودند. مبنا فامیلی نبود، ما قبل از اینكه فامیل نیز بشویم رابطهمان اینگونه بود و بعد فامیل شدیم. مهمترین درسی كه از احمدینژاد گرفتم این بود كه من در واقع دین حقیقی واقعی و یك ولایت برخواسته از متن اسلام و حقیقت روشن توحید را من از احمدینژاد دیدم. مشی او تغییر نكرده، خیلیها در غرب نسبت به او شناختی نداشتند، ولی اكنون شناختها وسیعتر شده است. به صراحت میگویم كه امروز احمدینژاد در اوج محبوبیت سالهای گذشته است. هرگز آقای احمدینژاد به اندازهای كه امروز در ایران و دنیا محبوب است نبوده است، چون راه و مشی او عوض نشده است.
سوال: شما میگویید مشی آقای احمدینژاد عوض نشده است، ولی خیلیها میگویند احمدینژاد سال 84 با احمدینژاد سال 92 خیلی متفاوت است؟
جواب: كسانی كه اینگونه صحبتها را مطرح میكنند، شاید فكر میكنند كه احمدینژاد باید درجا میزده، همه عوض میشوند، ولی مهم این است كه راه و خط عوص نشود، اصول عوض نشود ،ولی اگر قرار باشد كه سطح عوض نشود كه خیلی بد است، باید سطح عوض شود. به نظر من اگر آقای احمدینژاد پنجاه سال یگر مسئولیت بر عهده داشته باشد زندگی شخصی او عوض نمیشود، آرمانهایشان عوض نمیشود، پای حقوق مردم معامله نمیكند و هیچ سندی كه خلاف مصالح مردم باشد را امضا نمیكند. طبیعی است كه یك روزی افرادی به او نزدیك بودند و اكنون از او فاصله میگیرند، ولی مهم این است كه خط و مشی احمدینژاد عوض نشده، آنها میگویند احمدینژاد عوض شده چون فاصله آنها با احمدینژاد زیاد شده است.
سوال: شما و آقای احمدینژاد در سخنانتان مبحث انسان كامل را مطرح میكنید، در مورد امام زمان صحبت میكنید و عدهای معتقدند كه شما با مطرح كردن بحث انسان كامل سعی دارید ولایت فقیه را تحتالشعاع قرار بدهید، گرچه آقای احمدینژاد چندین بار گفته رابطه من با رهبری، پدر و فرزندی است، ولی خیلیها میگویند كه جریان فكری شما تلاش دارد ولایت فقیه را با بحث امام زمان تحتالشعاع قرار دهد؟
جواب: این خیلیها را محكم نگویید، چون خیلی نیستند. من معتقدم كه نباید زیاد روی این حرفها حساب باز كرد، نباید روی این آدمها حساب باز كرد، باید روی مردم حساب كرد، مردم اینگونه فكر و نگاه نمیكنند، خندهدار است كه كسی از امام زمان صحبت كند بعد بگویند معنای این حرف این است كه ولایت فقیه را قبول ندارد. اصلا ولایت فقیه مگر غیر از امام زمان موضوعیت دارد، ولایت فقیه یعنی چه؟ یعنی ولایت فقیهی در زمان غیبت و وقتی امام زمان موضوعیت نداشته باشد، ولایت فقیه هم موضوعیت نخواهد داشت، ولایت فقیه یك نظام مستقل سیاسی نیست، بلكه یك نظام سیاسی برآمده از فقاهت دوران غیبت است. آن كسی كه صحبت از امام زمان نمیكند نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد. آن كسی كه از امام زمان یاد نمیكند، صحبت نمیكند، نمیتواند به ولایت فقیه معتقد باشد.
عدهای ولایت فقیه را یك جریان سیاسی میدانند كه میخواهند از قبل آن چیزی گیرشان بیاید. مگر میشود یك نفر امام زمان را فراموش كند و بعد بگوید من معتقد به ولایت فقیهام. ما باید سوال كنیم كه كسانی كه نه اسم امام زمان را میبرند و نه یادی از او میكنند و نه مایل هستند اسمی از او مطرح شود، چطور دم از ولایت فقیه میزنند؟ من راجع به احمدینژاد به شما چه گفتم، من ولایت را از احمدینژاد در عمل فهمیدم. آیا اینكه یك نفر اموالش پر از كالاهای متحكر شده است و بیاید دم از ولایت فقیه بزند درست است. هزاران تن كالا در انبارهای خود مخفی كرده، ولی در جامعه دم از ولایت فقیه میزند و خود را اینگونه به مردم معرفی میكند آیا درست است؟ آیا صحبت از امام زمان كردن مسالهدار شدن در مورد ولایت فقیه است یا كسی كه احتكار میكند، ترسیده است، جا زده است، سر پیمانها نیستاده است و اهل مبارزه نیست و میآید، دم از ولایت فقیه میزند. آنهایی ولایت فقیهشان زیر سوال است كه وقتی آقای احمدینژاد با شجاعت نیروگاه نطنز را فك پلمپ كرد گفتند كه نباید چنین كاری میكرد و نباید از حقوق مردم دفاع میكرد، كدام یك طرفدار ولایت فقیه هستند؟ اصلا ولایت فقیه چیست و مشخصات آن چیست. حقیقت امروز امام عصر است، انسان كامل است و این نظر امام خمینی و شهید مطهری است، ما این را از خودمان در نیاوردیم، این ادبیات مقام معظم رهبری است.
اینكه ما بخواهیم برای اینكه خودمان را مطرح كنیم، دیگران را نفی كنیم یك حسادت ناپسند است كه همیشه مطرود بوده و هیچ وقت جواب نداده است. باید طرف خود را اثبات كند. ببینید وقتی آقای احمدینژاد میآید و در مورد ولایت فقیه صحبت میكند، ادبیاتش چگونه است، چگونه آن را بیان میكند. در نقطه مقابل نیز یك نفر وقتی میخواهد ولایت فقیه را مطرح كند میآید و میگوید ولایت فقیه همان كسی است كه میتواند زن آدم را به صورت غیابی طلاق دهد، پس نوع نگاه فرق میكند. ما وقتی میگوییم ولایت فقیه، منظور كسی است كه با ظلم و تبعیض مخالف است، با پایمال كردن حقوق مردم مخالف است، با پیشرفت، رشد و كمال جامعه موافق است. در جامعه ممكن است اسلام و ولایت فقیه را صد جور معرفی كنند. ولایت فقیهای كه در چارچوب امام زمان مطرح میشود كسی است كه عدالت را در جهان مستقر میكند و خطالراس است، پرچم است، ولی فقیه در زمان غیبت جامعه را به سمت امام هدایت میكند و به قول آقای احمدینژاد نظام ولایت فقیه تمرین زیستن در زمان امام زمان است، آیا از این تعبیر قشنگتر و زیباتر وجود دارد؟
سوال: پس چرا میگویند احمدینژاد و مشایی در مقابل ولایتند و این سخنان را مطرح میكنند؟
جواب:كسانی كه اینگونه صحبتها را مطرح میكنند حساب كردند و گفتند اگر یكچنین جاهایی را خالی كنیم و احمدینژاد چنین جاهایی را نیز بگیرد پس ما كجا بایستیم. آنها حلقهای در این ارتباط درست كردند و كسی را در این حلقه راه نمیدهند.
سوال: ولی آقای احمدینژاد در مورد بحث وزیر اطلاعات آقای مصلحی به دیدگاه برخی از تحلیلگران در برابر رهبری ایستاد و با حكم رهبری مخالفت كرد؟
جواب: آقای احمدینژاد هرگز در برابر رهبری نایستادهاند. ممكن است جایی نظرشان با نظر رهبری یكی نباشد، ولی همواره نظر رهبری را تمكین كردند. هزاران جا ممكن است با نظرات ایشان موافق باشند و ممكن است یك جایی موافق نباشند، ولی تمیكن كردند مثلا در مورد یك فرد. ممكن است كه آقای احمدینژاد نظر داشته باشند كه فلان فرد در دولت نباشد و آقا بگویند مصلحت است كه باشند كه آقای احمدینژاد تبعیت كرده است. اكنون وزیر اطلاعات چه كسی است؟
سوال: اخیرا برخی از اعضای شورای نگهبان اعلام كردند كه اگر كوچكترین بوی انحراف از كاندیداها مشاهده كنند، آنها را ردصلاحیت میكنند و با توجه به اینكه از شما به عنوان لیدر جریان انحرافی نام برده میشود عدهای میگویند ردصلاحیت میشوید، نظر شما در این ارتباط چیست؟
جواب: این حرفها چه اهمیتی دارد. خوب است شما بپرسید كه وظیفه شورای نگهبان چیست؟
سوال: وظیفه شورای نگهبان چیست؟
جواب:باید به قانون عمل كند و ملاك قانون است.
سوال: برخی میگویند باید انتخابات را مهندسی كرد، البته بعدها توضیحاتی در این باره داده شد ، نظر شما چیست؟
جواب:من نمیدانم منظور كسانی كه میگویند باید انتخابات را مهندسی كرد چیست؟ اگر منظورشان خط دادن به مردم است، این در جامعه جواب نمیدهد و یا به عبارت دیگر برعكس جواب میدهد. یك بار آقای احمدینژاد گفتند كه مردم دیگران را مدیریت میكنند، باید به مردم اعتماد كرد و از طرف دیگر نظام ما نظامی نیست كه خدای نكرده به خاطر یك انتخاب غلط دچار مشكل شود.
البته سلیقههای مختلف وقتی یك سلیقه دیگری انتخاب میشود ممكن است ناراحت شوند و این طبیعی است، ولی این عدم رضایت آنها نباید در جامعه تبدیل به معضل برای كشور شود. اكنون انتخابات برای ما مهم است بخصوص در این موقعیت كنونی كه خیلیها در داخل و خارج منتظر نتیجه انتخابات هستند. همه باید در این عرصه حضور پیدا كنند و مردم به صالحترین و بهترین از نظر خودشان رای دهند. ما نمیگوییم چه كسی بهترین و اصلح است، این مردم هستند كه باید تصمیم بگیرند.
سوال: به نظر شما بهترین و اصلح چه ویژگیهایی دارد؟
جواب:به نظرم در این مورد به اندازه كافی صحبت شده است. مردم خود بهترین را انتخاب میكنند و رای بالایی نیز میدهند تا رییسجمهور منتخب در داخل و خارج اثرگذاری بیشتری داشته باشد. انتخابات باید موجب تحكیم روابط در داخل و اثرگذاری در مناسبات بینالمللی شود. باید وحدت و ایجاد آرامش در جامعه شود. بسیار مهم است كه در تبلیغات انتخاباتی جانب آرامش و وحدت حفظ شود. ما همه اعضای یك خانواده هستیم و نباید به امر تخریب و نفی بپردازیم. نباید این رقابت تبدیل به خصومت شود.
ما تاكنون در كشور بیش از 30 انتخابات برگزار كردیم. مردم ما فهیم هستند و كشور ما از سیاسیترین جوامع است، دارای ظرفیت بالایی است. توصیه من این است كه حرفی نزنیم و از ادبیاتی استفاده نكنیم كه اساس آن بر تهمت و اتهام باشد، باید گفتوگو كنیم و هر كاندیدا نظر خود را اعلام كند تا مردم استفاده كنند و تصمیم بگیرند. من فكر نمیكنم كه مردم دوست داشته باشند كه یك نفر به آنها دائم توصیه كند و به مردم خط بدهد. مردم خود خطها را خوب میفهمند، خط بهتر، منطقیتر، قدرتمندتر، بانفوذتر و اثرگذارتر را خوب میفهمند.
سوال : سخن پایانی؟
جواب: انشاءالله كه خیر است./نیمروز به نقل از ایسنا
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده