هر مسلمانی خواهان آن است تا بداند در آخرین ساعات عمر كوتاه اما بابركت دختر پیامبرش چه اتفاقاتی افتاده است. آیا وصیتی برای دیگران نمودهاند؟ آیا مسمانان در مراسم تشییع ایشان حضور چشمگیری داشتهاند؟
کلاله خبر،
در این نوشتار سعی شده است پاسخی مستند به این پرسشها داده شود.
در فراق پدر
روایت شده كه حضرت زهرا سلاماللهعلیها بعد از فوت پدر بزرگوارش دائما سر خود را میبست، جسمش ناتوان بود، قوت خود را از دست داده بود، چشمانش گریان بود و قلبی سوخته داشت، ساعت به ساعت غش میكرد و به حسنین علیهماالسلام میفرمود:
پدر (یعنی جد) شما كه شما را گرامی میداشت و مرتّب شما را در آغوش میگرفت كجاست؟ كجاست آن جدّ شما كه از همه مردم بیشتر به شما مهربان بود، نمیگذاشت روی زمین راه بروید، افسوس كه هرگز نخواهم دید جدّ شما در خانه مرا باز نماید و شما را به دوش خود بگیرد، در صورتی كه دائما این عمل را انجام میداد.
سپس حضرت زهرا سلاماللهعلیها مریض شد و مدت 40 شب بیماری او ادامه پیدا كرد.
وصیّتهای جانسوز
امام علی علیهالسّلام فرمود: ای دختر رسول خدا ! آنچه را دوست داری به من وصیّت كن.
آنگاه امام علی علیهالسّلام بالای سر فاطمه علیهاالسّلام نشست و هر كس را كه در خانه بود بیرون كرد...
آنگاه علی علیه السّلام و فاطمه علیهاالسّلام ساعتی با هم گریستند، و امام علی علیهالسّلام سر فاطمه علیهاالسّلام را به سینهاش گرفت، سپس فرمود: اكنون وصیتهای خود را از آنچه میخواهی برای من بگو، كه مطابق آن رفتار خواهم كرد، و دستور تو را بر كارهای خودم، مقدّم میدارم.
فاطمه علیهاالسّلام فرمود: ای پسر عموی رسول خدا خداوند بهترین پاداش را از جانب من به تو عنایت فرماید، آنگاه چنین وصیّت كرد:
1- بعد از من با امامه دختر خواهرم زینب ازدواج كن .
2- تابوتی (مناسب و پوشاننده بدن) برایم فراهم كن.
3- هیچكس از كسانی كه در حقّ من ظلم كردند و حقّ مرا غصب نمودند، در تجهیز جنازهام حاضر نشوند.
4- هیچكدام از آنها كه به من ظلم كردند و پیروانشان در نماز بر جنازهام شركت ننمایند.
5- جنازهام را شبانه، هنگامی كه دیدههای مردم در خواب فرو رفته، به خاك بسپار.
لحظه شهادت
حضرت فاطمه علیهاالسّلام به اسماء دختر عمیس فرمود:
«اندكی صبر كن و در انتظار من باش، سپس مرا صدا بزن، اگر جواب تو را ندادم، بدان كه به پدرم پیوستهام».
اسماء اندكی صبر كرد، سپس حضرت فاطمه علیهاالسّلام را صدا زد، ولی جوابی نشنید، صدا زد:
یا بنت محمّد المصطفی، یا بنت اكرم من حملته السّماء، یا بنت خیر من وطأ الحصی، یا بنت من كان من ربّه قاب قوسین او ادنی: ای دختر محمّد مصطفی، ای دختر بهترین انسانهائی كه آسمان او را (در شب معراج به سوی عالم بالا) حمل كرد، ای دختر برترین كسی كه بر روی زمین راه رفت، ای دختر كسی كه در شب معراج به جایگاه خاصّ قرب الهی رسید.
ولی باز جواب نشنید. اسماء روپوش را از صورت زهرا علیهاالسّلام كنار زد، ناگاه دریافت كه فاطمه علیهاالسّلام به لقاءاللّه شتافته است، از شدّت ناراحتی خود را به روی فاطمه علیهاالسّلام انداخت و او را میبوسید و عرض میكرد: ای فاطمه! وقتی كه به حضور پدرت رسول خدا صلّی اللّه علیه و آله رفتی، سلام مرا به او برسان، سپس اسماء گریبانش را پاره كرد و سراسیمه از خانه بیرون دوید.
تشییع مخفیانه
مدینه یكپارچه ناله و فریاد شد و مردم گروه گروه به سوی خانه امام علی علیه السّلام روان شدند و با گریه و زاری منتظر تشییع جنازه بودند تا بر پیكر پاك دختر رسول خدا نماز بخوانند، امّا ابوذر بیرون آمد و خطاب به مردم گفت: اینك بروید، چون تشییع پیكر دختر رسول خدا در این شامگاه به تأخیر افتاد، مردم برخاستند و به منازل خود رفتند، وقتی پاسی از شب گذشت و مدینه در خواب رفت، امیر مۆمنان و حسن و حسین و عمّار و مقداد و عقیل و زبیر و ابوذر و سلمان و بریده و تعدادی از یاران خاصّ آن حضرت، جنازه حضرت فاطمه زهرا علیهاالسّلام را كه توسط امام علی علیه السّلام تكفین و درون تابوت قرار داده شده بود از منزل بیرون آوردند و بر آن نماز خواندند و سپس او را در دل شب به خاك سپردند، امیر مۆمنان علیه السّلام در كنار قبر زهرا علیهاالسّلام هفت صورت قبر دیگر پدید آورد تا كسی جایگاه حقیقی قبر را نداند.
وداع با مادر
حضرت امیر علیه السّلام میفرماید: به خداوند سوگند من متصدی امر آن بانو شدم و بدن وی را از زیر پیراهن غسل دادم، به خداوند سوگند كه بدن فاطمه زهرا پاك و مطهّر بود، آنگاه بدن مقدس او را از باقیمانده حنوط پیامبر اسلام صلّی اللَّه علیه و آله و سلّم حنوط كردم، سپس پیكر مباركش را در میان كفنهایش جای دادم و چون تصمیم گرفتم كفن او را گره بزنم، صدا زدم:
ای امّ كلثوم، زینب، سكینه، فضّه، حسن و حسین! بیایید و مادر خود را برای آخرین بار ببینید، روز فراق آمد و ملاقات شما در بهشت خواهد بود.
حسن و حسین علیهماالسّلام در حالی آمدند كه فریاد میزدند: آه از این حسرتی كه هیچ وقت به علّت از دست دادن جدّمان، پیامبر خدا و مادرمان، فاطمه زهرا از بین نخواهد رفت.
ای مادر حسن و حسین! هنگامی كه جدّ ما حضرت محمّد مصطفی را ملاقات نمودی سلام ما را به آن حضرت برسان و به آن بزرگوار بگو: ما بعد از تو در دار دنیا یتیم ماندیم!
حضرت علی علیهالسّلام میفرماید: من خداوند را شاهد میگیرم كه فاطمه زهرا آه و ناله كرد، دستهای خود را دراز نمود و حسنین را چند لحظهای به سینه خود چسبانید. ناگاه هاتفی از آسمان ندا در داد:
ای ابوالحسن! حسنین را از روی سینه فاطمه بردار، به خداوند سوگند كه ملائكه آسمانها را گریان كردند، زیرا دوست مشتاق لقای دوست است.
حضرت امیر علیهالسّلام میفرماید: من حسنین را از روی سینه زهرا برداشتم./تبیان
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده