به گزارش کلاله خبر،حسن روحاني در حال آماده كردن خود براي ورود به صحنه انتخابات است. او خود را شخصيتي فراجناحي و معتدل مي داند كه در شرايط حاضر كه ميتوان دوران ناكارآمدي راديكاليسم دانست. گفتوگوي «اعتماد» با او را كه در نوروز 92 تهيه شده بخوانيد.
برخي از تحليلگران معتقدند كه به دليل ماهيت انتخابات سال 88 و سير مسائل سياسي در 8 سال اخير و ويژگيهاي دولت فعلي انتخابات پيش رو انتخاباتي متفاوت است، شما چه فكر ميكنيد؟ به عنوان رجل سياسي كه از ابتداي انقلاب در عرصه سياست فعال بودهايد فكر ميكنيد همچنان صندوق راي منازعات سياسي را برطرف ميكند بيآنكه نگاه حذفي غلبه پيدا كند؟
من فكر ميكنم فضاي انتخابات در مجموع ميتواند فضاي رقابتي و پرشوري باشد. البته ممكن است در ذهن برخي افراد شبهاتي وجود داشته باشد اما با توجه به نكاتي كه مسوولان در زمينه انتخابات گفتهاند و خواهند گفت و همچنين سخناني كه مقام معظم رهبري در مشهد داشتهاند بسياري از نكات مبهم و مورد بحث رفع شده است. در كل من فضاي انتخابات را فضاي خوبي ميبينم و همچنان صندوق راي را در رقابتهاي جناحي تعيينكننده ميدانم. حالا اين رقابت بين دو جناح باشد يا فراتر از آن، به هر حال صندوق انتخابات تعيينكننده است.
فكر ميكنيد چند گروه سياسي در انتخابات شركت كنند؟ همان رقابت قديمي ميان اصولگرايان و اصلاحطلبان است يا اينكه دولت خود به مثابه يك جناح به ميدان ميآيد؟
در حال حاضر فضا بهگونهيي نيست كه تنها كانديداهايي از دو جناح به صورت سنتي به ميدان بيايند بلكه فضا مقداري بازتر و دايره رقابت وسيعتر خواهد بود. احتمال حضور كانديدايي از جانب دولت هم وجود دارد. تا به امروز اينكه چه كساني چهرههاي اصلي و فعال خواهند بود تا حدودي مبهم است اما به نظر من هر مقدار رقابت شديدتر باشد حضور مردم بيشتر خواهد بود. اين رقابت بين هر دسته و گروهي باشد فرقي ندارد. مهم اين است كه افراد شركتكننده به فكر يك انتخابات رقابتي سالم باشند نه به فكر ايجاد سر و صداي سياسي. اين سر و صداها در شرايط فعلي اساسا نميتواند مفيد باشد. اما اگر افرادي با افكار مشخصي هستند كه ميتوانند افكار مختلف مورد قبول جامعه را نمايندگي كنند بايد در صحنه حاضر شوند.
نكاتي كه فرموديد وضعيت ايدهآل براي هر انتخاباتي است اما در فضاي واقعي سياست ايران نشانههاي بروز چنين انتخاباتي خيلي كم است؛ اختلافات ميان گروههاي سياسي و ماهيت كساني كه دست بالا را دارند و غلبه نگرش حذفي در سالهاي اخير بهگونهيي است كه احتمالا ايجاد انتخاباتي شبيه آنچه شما ميگوييد را كم ميكند.
به هر حال ايدهآل اين است كه ما به فكر سر و صدا و منافع فردي و گروهي نباشيم. شرايط كشور، فشارهاي داخلي و خارجي همگي باعث ميشود كه ما به فكر منافع ملي باشيم و آنچه به نفع مردم ما است اين است كه نمايندگان مبين خواستهها و افكارشان در انتخابات حضور پيدا كنند و در نهايت راي مردم تعيينكننده مسيري باشد كه آينده كشور بايد در آن مسير حركت كنند.
در جايي گفته بوديد اگر به اين نتيجه برسيد كه ميتوانيد مشكلات كشور را حل كنيد وارد عرصه انتخابات ميشويد الان در نوروز 92 به اين نتيجه رسيدهايد؟
من هنوز بر سر همان حرفم هستم، يعني اگر احساس كنم كه ميتوانم مشكلات كشور را حل كنم در انتخابات حضور پيدا ميكنم. در اين زمينه مدتها تامل و مشورت كردهام. تصميم بر اين حضور، يك تصميم فردي نيست، حاصل مشورت با بسياري از دوستان و بزرگان و نخبگان و احزابي است كه آمادگي دارند در كنار من باشند و اصرار دارند تا من در صحنه حضور پيدا كنم. بنابراين با شور و مشورت با آنها اين كار را خواهم كرد و انشاءالله به زودي تصميم خودم را اعلام خواهم كرد.
در آن صورت شما كانديداي كدام جريان هستيد؟ با توجه به عضويت شما در جامعه روحانيت مبارز كه يك تشكل اصولگراست بايد شما را اصولگرا بدانيم اما عملكرد و مواضع سياسيتان بهگونهيي بوده كه نميتوانيم شما را غير اصلاحطلب بدانيم. خودتان بگوييد شما كدام جناح را نمايندگي ميكنيد؟
من از روز اول كه فعاليت سياسيام را آغاز كردهام ملي فكر كردهام. همواره فكرم فرا جناحي بوده و عملكرد من در مجلس، شوراي امنيت، مجمع تشخيص و مركز تحقيقات مويد اين سخن من است. همواره فكر من اين بوده كه براي اداره كشور حضور همه نيروهاي شايسته لازم است. براي روشن شدن پاسخ سوال شما مثالي ميزنم: در مجلس شوراي اسلامي هميشه دو فراكسيون اقليت و اكثريت فعال بوده كه به تناسب دوران اين فراكسيونها ميان دو جناح مختلف دست به دست شده است. من از مجلس دوم جلسهيي داشتم و اداره ميكردم كه به فراكسيون عقلا معروف شده بود. در اين جلسات همه صاحبنظران هر دو جناح شركت ميكردند و درباره همه مسائل مهم مانند برنامه سوم، لوايح مهمي كه مطرح ميشد، تركيب كابينه و... بحث ميكرديم و وقتي در آن جلسه به تصميم ميرسيديم ميتوانستيم در صحن مجلس به راحتي به يك راي قاطع برسيم. چرا كه با صاحبنظران هر دو جناح به يك تصميم مشترك رسيده بوديم. اين كار نشانگر منش من است. من هميشه با افراط مخالف بودهام و هميشه در خط اعتدال و ميانهروي بودهام و فراجناحي انديشيدهام و با هر دو جناح رابطه نزديك و خوب داشتهام. همانطور كه گفتيد من عضو جامعه روحانيت مبارزم اما شايد با برخي از چهرههاي روحانيون مبارز صميميتر باشم. در دبيرخانه شوراي عالي امنيت ملي هم از هر دو جناح استفاده ميكردم و هيچوقت هم در كار كردن با آنها مشكل نداشتم. و در آينده هم به همين شيوه عمل خواهم كرد و اعتقاد راسخ دارم كه حل معضلات كشور با فكر جمعي، انسجام و وحدت ملي و اقدام ملي ميسرتر است تا با تفكر و اقدام جناحي.
بزرگترين موانع بر سر راه عملي شدن چنين تفكر فراجناحي را چه ميدانيد چرا كه در 3 دهه اخير به غير از دولت آقاي هاشمي هيچوقت ما شاهد دولتي با چنين ويژگيها نبودهايم و هميشه تعويضهاي اتوبوسي و تغيير وزير تا آبدارچي با عوض شدن دولتها حاكم بوده است.
بر سر راه تحقق آنچه من گفتم دو مانع بزرگ وجود دارد؛ يكي تفكر حذفي است و ديگري ميدانداري افراطيون دوجناح. در واقع برخي فكر ميكنند ميشود جناح مقابل را حذف كرد. اين تفكر بسيار خطرناك و از نظر من كاملا نادرست است. حذف رقيب حتي اگر امكانپذير باشد -كه از نظر من نيست- به نفع كشور نخواهد بود. رقيب و منتقد خوب در عالم سياست نعمت بزرگي است چرا كه اگر رقيب نداشته باشيم نميتوانيم سياستهاي خود را سالم به پيش ببريم. ما نيازمند منتقداني هستيم كه برنامهيي در مقابل برنامههاي ما ارائه دهند و نكات جديدي به آنها بيفزايند اما برخي فكر ميكنند با حذف رقيب كشور راحتتر و بهتر اداره ميشود و كارها سريع?تر پيش ميرود در حالي كه اين فكر كاملا اشتباه است و اشتباه بودن آن هم به اثبات رسيده. اگر در عرصه عمل ما رقيبمان را حذف كنيم طولي نميكشد كه جناح خودمان دچار شكاف و انشعاب ميشود. ما بايد با اين نوع انديشه مقابله و نادرستي آن را تبيين كنيم. نكته دوم افراطيون دوجناح هستند. افراطيون هميشه و در همه وقت مانع كار درست بودهاند. ممكن است طرف مقابل ايرادي داشته باشد. افراطيون بلافاصله آن را تبديل به كفر و خيانت و بريدگي و وابستگي به خارج ميكنند در حالي كه تند قضاوت كردن، متهم كردن طرف مقابل، نكات مثبت را فراموش كردن و نقاط منفي را بزرگ جلوه دادن نه اخلاقي است و نه داخل قواعد سياسي ميگنجد. قاعده سياست اين است كه ما هم خوبيهاي طرف را ببينيم، هم نقصهاي او را و بايد بهگونهيي رفتار كنيم كه از نقاط قوت او استفاده كنيم. من «تعويضهاي اتوبوسي» را كه به آن اشاره كرديد اصلا نميپسندم و عميقا اعتقاد دارم دولتي ميتواند موفق باشد كه شايستهسالار باشد. اشكال ندارد در راس دولت فردي از يك جناح خاص باشد اما حتما بايد انديشهاش فراجناحي و معطوف به اداره كشور باشد و از همه افرادي كه اهل فكر و نظرند استفاده كند. اگر امروز در جامعه ما عدهيي از نخبگان و مديران منزوي شدهاند به دليل نبود چنين تفكري در ميان دولتمردان ما است و اين اتفاق اصلا به نفع كشور و حتي جناح حاكم هم نخواهد بود.
اما الا ن دوره، دوره راديكالهاست. با انديشه اعتدالي و فراجناحي چگونه ميخواهيد به ميدان رقابت وارد شويد؟
راديكالها هستند و فعاليت هم خواهند كرد. براي هو و جنجال و تخريب و بزرگ كردن نقاط ضعف و پوشاندن نقاط قوت هم ابزار كافي در دست دارند. اما در مجموع فكر ميكنم كه اكثريت قاطع مردم ما از افراطيون خسته شدهاند. آنها در اين سالها با تمام وجود ثمره افراطكاري را در زندگيشان لمس كردهاند و ديدهاند كه با افراطگري كشور به خوبي اداره نميشود. بسياري از مشكلات امروز مردم ما، ثمره افراطگريهايي است كه با منش اعتدالي محال بود ايجاد شود. مردم ما در سالهاي اخير مشكلات زيادي را تحمل كردهاند و دريافتهاند كه فضاي افراطي، منافع ملي و آرامش جامعه را مخدوش كرده است. دعواها و بداخلاقيها و چنگ به صورت هم انداختن چيزي نيست كه اكثريت قاطع مردم ما آن را بپسندند. بنابراين شرايط براي بروز يك تفكر اعتدالي فراهم است.
8 سال گذشته انتقادهاي زيادي به دولت شده است، انتقاداتي كه برخي درستند و برخي هم نه. اما آنچه غيرقابل انكار است اين است كه دولت بعد از آقاي احمدينژاد وارث تمامي تخريبهايي است كه اين 8 سال صورت گرفته است. شما با چه پتانسيل و تواني فكر ميكنيد ميتوانيد با اين مشكلات روبهرو شويد؟
من فكر ميكنم ما منابع انساني بسيار خوبي در كشور داريم. صاحبنظران و مديران بسيار لايقي در كشور ما - از هر دو جناح - هستند. يكي از مهمترين دلايلي كه دولت فعلي را با مشكل مواجه كرده عدم استفاده از همين صاحبنظران و مديران است، يعني اگر اين دولت از افراد صاحب فكر استفاده ميكرد شايد امروز با خيلي از اين مشكلات مواجه نبوديم. از طرف ديگر اين دولت در برخي موارد به قانون و به اسناد فرادستي توجه نكرد، در حالي كه هر دولتي كه سر كار ميآيد بايد قانونگرا و مجري قانون باشد و بداند اسناد بالادستي بالاتر از تصميمات دولت است. فكر ميكنم با وجود همه مشكلاتي كه كشور امروز با آنها مواجه است (مشكلات سياسي، اقتصادي، خارجي و اجتماعي) ما ميتوانيم مشكلات را پشت سر بگذاريم. البته اين كار بسيار سخت است چرا كه ساختن خيلي سختتر از تخريب است اما آنقدر منابع مادي و انساني در كشور ما وجود دارد كه بتوانيم ويرانيها را آباد و بر مشكلات غلبه كنيم. زمانبر خواهد بود اما يك دولت شايستهسالار كه به نظرات صاحبنظران توجه كند در همان سال اول ميتواند تحولاتي ايجاد كند كه اميد به آينده، اميد به آرامش و ثبات به جامعه برگردد.
با نگاهي به فرجام روساي جمهور گذشته شايد بتوانيم اين حكم كلي را بدهيم كه آنها آينده نامشخص و مبهمي در پيش رو دارند. هراسي نداريد از نشستن بر مسندي كه اينقدر لغزان است؟
اين نكاتي كه شما گفتيد وجود دارد اما مشكل بزرگتر اين است كه شرايط كشور در پايان هر دوره با شروع آن متفاوت است. دولتي كه سال 76 روي كار آمد وارث كشوري بود كه به سمت نشاط و سازندگي حركت كرده بود و همه شاخصها نشان ميداد كشور در مسير پيشرفت و ثبات است. سال 84 هم كه دولت تحويل داده شد كشور آرامي داشتيم با روابط خارجي مناسب. اقتصادي مناسب با رقم بيكاري و تورمي تا حدي قابل قبول؛ اما اينبار كسي كه ميخواهد دولت را تحويل بگيرد در بدترين شرايط از نظر بيكاري و تورم و ارزش پول ملي و بداخلاقي اجتماعي و اختلافات و وضعيت سياست خارجي مبهم دولت را تحويل ميگيرد. بنابراين در اين دوره بيشتر از آنكه به فكر 4يا 8 سال بعدي باشيم بايد به همان روزي كه دولت را تحويل ميگيريم فكر كنيم. با اين همه به اعتقاد من عشقي كه انسان به كشور و نظام و ميهن و مردمش دارد همه مشكلات را بر فرد هموار ميكند. از طرف ديگر اگر تكيه ما به نيروهاي كارشناس باشد و خودمحور نباشيم و كارشناسمحور باشيم مشكلات قابل حل است. اگر كسي براي رضاي خدا و كشور و ملتش آماده فداكاري باشد بايد اين سختيها را هم بپذيرد براي اينكه هدف مهمتر از اين حرفهاست. ما نميتوانيم نسبت به مشكلات كشور بيتفاوت باشيم. اينكه چند سال بعد درباره ما چگونه قضاوت ميكنند باعث نميشود كه ما هدف مهمترمان را فراموش كنيم. من هر وقت احساس تكليف كردهام وارد ميدان عمل شدهام. در پرونده هستهيي بر تمام مشكلات واقف بودم و با علم به تمام حرف و حديثهاي احتمالي وارد عرصه شدم و اكنون هم خوشحالم كه قبول كردم چرا كه در آن دوره توانستم فرصتي فراهم كنم كه هم فناوري هستهيي كامل شود و هم صلحآميز بودن آن در مجامع بينالمللي اثبات شود و هم كشور را از خطر جنگ و تحريم و شوراي امنيت نجات دهم. با اينكه تندروها و افراطيها عليه من خيلي حرفهاي بياساس زدند و گفتند و نوشتند. اما من دريافتهام كه اگر به درستي كار ايمان داشته باشيم عبور از مشكلات كار سختي نيست و هر كس كه پا به اين ميدان ميگذارد بايد پيه اين مشكلات را هم به تنش بمالد.
همانطور كه شما هم بارها گفتهايد تصميمگيري درباره سياست خارجي و بحث هستهيي به عهده مقام معظم رهبري است اما اخيرا برخي سياستمداران غربي هر گونه توافقي با ايران را منوط به انتخابات رياستجمهوري دانستهاند. دولتها در ايران بر پرونده هستهيي چه تاثيري دارند؟
استراتژي برنامه هستهيي به عهده مقام معظم رهبري و فرادولتي است اما در تاكتيكها و نحوه عمل و اجرا، دولتها بسيار تاثيرگذارند. در پايان دوره اصلاحات ما با همين مشكل مواجه شديم، يعني در بهار سال 1384 رفتيم كه به توافق نهايي با سه كشور برسيم. با فرانسه و آلمان تقريبا به توافق رسيديم اما انگليسيها مانع شدند، با اين استدلال كه معلوم نيست دولت بعدي و تركيب آن چه كساني هستند و در دولت بعدي ممكن است حتي آقاي روحاني مسوول پرونده نباشد و با همين استدلال هم مانع توافق شدند. همين فكر الان هم در ذهن غربيها وجود دارد چرا كه دولتها بيتاثير نيستند در مشكلاتي كه ما امروز داريم. شيوه اجرا، نحوه عمل و تاكتيكهاي اجرايي بسيار تاثيرگذار بوده است.
اصليترين رقيبتان را در انتخابات چه كسي ميدانيد؟
من واقعا علاقه دارم در برابر رقباي قوي قرار بگيرم. رقيب قوي انتخابات را پرشور ميكند. هنوز تصميمگيري گروهها نهايي نشده است اما خود من به رقابت با رقباي قوي علاقهمندم.
امكان پيروزي خودتان را زياد ميدانيد؟
اگر اعلام كانديداتوري كنم به اين معناست كه احتمال پيروزيام را زياد ميدانم در غير اين صورت وارد صحنه نميشدم.
سال 88 درست در همين زمان كسي پيشبيني درستي از نتيجه انتخابات نداشت، الان شما چشماندازتان نسبت به خرداد 92 چيست؟
من فكر نميكنم ناآرامي به وجود بيايد. البته برخي احتمال ميدهند دولت در شرايطي صحنه انتخابات را متزلزل كند و قواعد بازي را به هم بزند اما من بعيد ميدانم دولت چنين تصميمي يا چنين تواني داشته باشد. من خودم صحنه انتخابات سال جاري را سخت و مشكل نميبينم./آخرین
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده