محمد جاوید در این دو شعر طنز که در وبلاگش منتشر کرده، ضمن تبریک سال نو توصیههایی برای رد کردن به سلامت سال 1392 با یادکردی از گذشته، ارزش پول ملی را هم به طرز جالبی در چشم همسران کرده است!
دوستان عیدتان مبارک باد
در ِ روزی اتان گشاد ِ گشاد
نام امسال ظاهرن مار است
بشود مال تان زیادِ زیاد
ندهد گیر های سخت و سه پیچ
به شما گشت ویژه ی ارشاد
صاحب ِ خانه بابت پولش
نزند بر سر شما فریاد
در خصوص نبرد ِ با سختی
بشود الگوی شما فرهاد
ظرف آجیل تان پر از پسته
تایر زندگی تان پر باد
بخرید از محل یارانه
خودرویی را ز شرکت زامیاد
بر سر سفره تان شود پیدا
نفت؟ نه، ماهی کپور و قباد
هیچ گاهی ز درد و غم نکنید
زیر لب ناله های «اوه مای گاد»
کاش می شد که فیل تان نکند
از زمان گذشته هرگز یاد
هیچ جای شما نسوزد، تا
بشود احتیاجتان به پماد
تا در آرید سر ز کار همه
بخرید هر کدام یک پهباد
لـُب مطلب، خدا کند روزی
بشوید افتخار قوم ماد
گرچه امسال مثل هر سال است
چه توان کرد، هرچه بادا باد
گفت «جاوید» باز در پایان
باد نوروزتان خجسته و شاد
***
***
پریشب همسرم با داد و فریاد
زجا بر خاست و آواز سرداد:
که پیدا کرده ام گمگشته ام را
همانی را که گم کردم فلان جا
همان که بیست سال پیش لابد
کادو دادی به من روز تولد
همان که بابت گم کردن آن
قسم خوردم برای تو به قرآن
همان که بابتش با آه و زاری
زجیبت رفت ده تا یک هزاری
همان دُری که صد تایش اگر بود
دل من با تو از غم بی خبر بود
خدا را شکر بعد از این همه سال
به ما بیچاره ها رو کرده اقبال
اگر فردا بری آن را به بازار
یقینن می دهندت پول بسیار
و یک میلیون و اندی پول رایج
رود در جیب تو بهر حوائج
شوی میلیونر از الطاف دولت
خدا را شکر از این ناز و نعمت
بگیر این سکه را ای مرد خوشبخت
که تا گردد خیالت کاملا تخت
به خنده گفتمش که خوش خیالی
تو هم مانند او حالی به حالی
برای روغن و گوشت و حبوبات
سه کیلو پسته، یک جعبه شکولات
برای روسری و کیف و شلوار
و آن چه هست مایحتاج سرکار
گمانت سکه ی گمگشته کافی است؟
و یا این که نه، خیلی هم اضافی است؟!
به جان حضرت آقای «جاوید»
نکن در این قضیه هیچ تردید
که ده تا از همین زرد قرشمال
اگر پیدا کنی باری به هر حال
ندارد ارزش آن ده هزاری
که دادم بابتش با آه و زاری
بخوان یک فاتحه یا جزء قرآن
برای پول ملی از دل و جان
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده