در این مطلب، برای آنهایی که از سفر کردن معمولی و منظم خوششان نمیآید، مناطق جالبی را انتخاب کردهایم. این مکانها به نسبت سایر مقاصد سفر، چندان پر سر و صدا نیستند و کسی دربارهشان حرفی نمیزند، اما بسیار تماشایی هستند، بهتر است شانس دیدن آنها را از دست ندهید.
این موزه، به عنوان تاریخ موزه پزشکی هم شناخته میشود. بازدیدکنندگان، درباره ابزار ابتدایی در علم پزشکی، چیزهای زیادی میآموزند و در بعضی موارد، نمونههایی از این ابزار وجود دارد که میتوان آن را از نزدیک دید. دانستن اینکه این ابزار و وسایل در گذشته بدون هیچ داروی مسکن، آنتی بیوتیک یا بیهوشی مورد استفاده قرار میگرفته است، کمی ترسناک به نظر میرسد.
جمجمههایی از دوران قرون وسطی، برای نمایش در این موزه وجود دارد که گفته میشود سوراخهایی بر روی آن به چشم میخورد و این سوراخ ها در حالی ایجاد شده که فرد، هنوز زنده بوده است. و این، مصداق شکنجه مطلق و بسیار نفرت انگیز است.
این پارک، با تم ویژهاش در سال ۱۹۶۹ افتتاح شد. در سال ۲۰۰۲ به خاطر بدهی، تعطیل و به حال خود رها شد و هر آنچه که از پارک باقی مانده بود، تحت سلطه طبیعت درآمد! چیزهایی مثل یک پارک تفریحیِ متروکه، که پر از وسایل سرگرمی کهنه باشد، بعضی فیلمهای ترسناک را در ذهن تداعی میکند. مکانی کاملا وهمآلود!
اسم این موزه، به تنهایی گویای همه چیز است. میتوانید به ابزار و ادوات شکنجهای که در قرون وسطی مورد استفاده قرار میگرفته، نگاهی بیندازید. اگر از آن دسته آدمهای کمی نازک نارنجی هستید که حالتان از دیدن این چیزها به هم میخورد، بهتر است از خیر این تور بگذرید.
یک پدیده عجیب و غریب درباره این پل وجود دارد که بارها و بارها اتفاق افتاده است. از سال ۱۹۵۰، سگها از این پل میپریدهاند و این پرش، اغلب مرگ آنها را در پی داشته است. آنهایی هم که از این پرش ۱۵ متری جان سالم به در بردند، باز هم سعی کردند که از پل بپرند. دانشمندان و متخصصان رفتار حیوانات هم نتوانستهاند، هیچ توضیح منطقی برای این موضوع ارائه بدهند.
در خلال جنگ جهانی دوم، به ساکنان روستای تینِهام گفته شد که روستا را تخلیه کنند، تا به منظور تمرینات ارتش مورد استفاده قرار بگیرد. آنها روستا را تخلیه کردند و هرگز به آنجا برنگشتند و به همین خاطر است که این روستا، همچنان متروکه باقی مانده است.
این جنگل، در واقع مثلث برمودای ترَنسیلوانیا است؛ جنگلی که میگویند، توسط ارواح کشاورزان رومانیایی کشته شده، تسخیر شده است. مردمان محلی گزارش دادهاند که نورهای عجیبی در آنجا میبینند، همچنین تصاویری شبح مانند، مهِ سیاه و یا آثاری از حضور فرا زمینیها و بشقاب پرندهها هم در آنجا دیده شده است.
بازدید کنندگانِ این سرداب گزارش دادهاند که صداهای غیر قابل توضیحی میشنوند. همچنین مکررا صدای کشیشی را میشنوند که کلام آئینهای مسیحیت را زمزمه میکند. سرداب ادینبورگ گاهی محلی بوده که قاتلان سریالی اجساد قربانیان خود را در آن گم و گور میکردند.
نام این روستا به عنوان تسخیر شدهترین روستای جهان، در کتاب رکوردهای جهانی گینس ثبت شده است. حداقل ۱۲ مورد تسخیر به وسیله ارواح، از این روستا گزارش شده است. به طور مثال، یک مورد از این گزارشها شامل یک معلم مدرسه است که جسدش زمانی پیدا شد که توسط فرزندانش به دار آویخته شده بود و در موردی دیگر، یک خانم سالخورده که به شکل تصادفی خودش را آتش زده بود.
این مکان، صدها و شاید هزارها صلیب، مجسمه و صلیبهایی با پیکر عیسی مسیح دارد. تجمع این همه صلیب در یک مکان، کمی تحریک کننده و ترسناک است.
جنایات، شکنجهها و اعدامهای بیشماری در برج لندن رخ داده است. با وجود این همه خون و خونریزی، تعجب ندارد که داستانهای بسیاری از ارواح، با کالبدِ این مکان، گره خورده باشد. مکررا گزارش شده که ارواح کسانی مثل لیدی جین گری، آن بولِین، سر والتر رالی، هنری ششم و توماس بِکت در این برج، توسط افراد مختلف دیده شده است.
منبع: wowamazing.com
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده