علت نامگذاری این گورستان به تخت فولاد، روایتهای گوناگونی دارد که برای برخی سندهای محکمی در دست نیست از جمله آنکه در اوایل قرن پنجم، در ری پسر پولاد، از اتباع بُوَیهیان (آل بویه)، بنای نافرمانی گذاشت که باعث شد تولیت اصفهان را به او بدهند و روایت است که تخت فولاد منسوب به پدر او بوده که تخته سنگی ساخته بود و بر روی آن مینشست. محل این سنگ و قبر فولاد در غرب غسالخانهای قرار داشت که در سال ۱۳۶۶ شمسی به منظور ایجاد میدان میوه ویران شد.
در کتاب «نصف جهان فی تعريف الاصفهان» آمده است که در لسان الارض، قبری موجود است که به قبر «يوشع نبی» شهرت دارد. در واقع وجود اين قبر نيز در ناحيه لسان الارض قدمت اين منطقه را به پيش از اسلام باز میگرداند. تا قبل از صفویان این منطقه مکانی برای اجتماع دراویش بوده و خانقاهی هم در آن احداث کرده بودند که به نام آرامگاه بابا رکنالدین شناخته میشد. در زمان صفویه در کنار این قبرستان، کاروانسرایی احداث شد که آخرین منزلگاه کاروانهایی بوده که از جنوب وارد اصفهان میشدهاند. از این کاروانسرا هنوز هم آثاری وجود دارد.
در دوران صفویه این قبرستان یک قبرستان اختصاصی تلقی میشده و تنها بزرگان مملکتی در آن به خاک سپرده میشدند. در سال ۱۳۶۳ دفن اموات، به غیر از شهدای جنگ ایران و عراق، در این قبرستان متوقف و به قبرستان جدید شهر به نام باغ رضوان منتقل شد.
و این بود ماجرای قبرستان تخت فولاد که البته هنوز هم روایات متفاوتی در مورد آن وجود دارد. روایاتی که گاهی نمیتوان باورشان نکرد!
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده