آنچه عیان است و غیرقابل کتمان و حقیقت واضح، طرح شکست خورده تحول سلامت کنونی و نحوه اجرای عقیم و بدون پشتوانه مالی آن و کپی برداری ناقص از دیگر کشورها به مثابه تومور بدخیمی در بدنه چهل تکه نظام درمان از هم گیسخته کشور است که بایستی هر چه سریعتر نسبت به جراحی حذف و یا ترمیم آن اقدام عاجل شود.
دولت ها ظاهراً، ناخواسته و غیرارادی هر کدام برای خود پاشنه آشیل درست می کنند و بنا به قاعده اصلاح ناپذیر «مَن لی غَیرُک» کمتر شهامت و جرأت نقد و اصلاح آنرا دارند. بعد از طرح کارشناسی نشده «مسکن مهر» دولت قبل و چالش های فراوان و سرمایه هنگفتی که از بودجه عمومی کشور بلعید و عقیم ماند، «طرح تحول نظام سلامت» در دولت تدبیر، با وجود صرف هزینه و بودجه کلان کشوری نتوانسته امیدها و انتظارات درمانی مردم و افکار عمومی را پاسخی شایسته دهد و مخالفان فراوانی نیز در بین کارشناسان و مدیران سابق بخش پزشکی و درمان کشور دارد.
اساس سپردن امر مهم درمان به افرادی که خود در تصمیم سازی ها و سیاستگذاری ها ذینفع می باشند اشتباه بزرگی است که در دنیای امروز چندین دهه است که دیگر تکرار نمی شود. طرح تحول سلامت با تحمیل هزینه سنگین بار مالی به دولت و بیمه ها، تداوم آنرا مشکل ساز نموده است.
سیر صعودی انواع اعتراضات پرستاران، پیراپزشکان و سایر اقشار درگیر بخش درمان جامعه به دریافت های نجومی برخی پزشکان بویژه متخصصان و جراحان مختلف، احساس تبعیض را دوچندان نموده است. دکتر شهرام یزدانی از چهره های ماندگار پزشکی در مورد وضعیت درمان جامعه معتقد است: «یک سیستم نظام مند و تعدیل بر درآمد پزشکان نه تنها شدنی بلکه لازم است، میزان نظارت درون حرفه ای بسیار کم و به این معنی است که در کشور ما پزشک، «فَعال ما یَشاء» است.»
بنابر ذهنیت برخی پزشکان، آنان در خط پایان نجات جان و اعاده سلامت افراد جامعه ایستاده اند که فلذا ارزشی وصف ناپذیر و معادل ارقام نجومی را خواهد داشت در حالی که درست و صواب آن است که گفته شود پزشکان تنها حلقه وصل کننده نهایی زنجیره بزرگ تکامل سلامت و پیشگیری و درمان افراد جامعه می باشند که همگی مکمل نقش یکدیگر بوده و هستند.
اقشار و صنوف تاثیرگذار دیگری نیز در تکمیل نظام حیات و سلامت جامعه وجود دارند که کمتر دیده می شوند. پلیس راهوری که با وجدان کاری و قاطعیت خود با خودرو دارای نقص فنی و یا تخلف های غیرمجاز اعمال قانون نموده و جان یک یا پنج سرنشین را همزمان نجات داده است، جایگاهش نه تنها بزرگنمایی بلکه واقع بینی هم نمی شود.
در تمامی کشورها و جوامع امروزی، نجات جان انسان و احیاء فرد بیمار، جزء وظایف و ذات اولیه حرفه خدوم پزشکی تعریف شده است و برای این خدمت ارزشمند امتیاز ویژه و چانه زنی های مادی حاشیه ای قائل نشده اند. بخش مهمی از پرداخت های نجومی طرح تحول سلامت را حق کارانه و سهم سی درصدی پزشکان از عملکرد پزشکی خود شامل می شود که دارای معوقات طولانی شده است. پرسش اینجاست مگر قرار است پزشک و جراحی که در سیستم دولتی مستخدم شده و یا بصورت موقت همکاری می نماید ماحصل و نتیجه ای جز خدمت رسانی و داشتن کارایی مفید و لازم به سیستم درمانی جامعه داشته باشد و از این خدمت ذاتی، بیت المال و خزانه دولت نیز بهره و سهم کافی نداشته باشد. چرا که هستند، کارکنان سایر دستگاه های اجرایی و دولتی نظیر، مالیات و دارایی، گمرکات کشور و غیره که به مراتب سهم بیشتری در غنی سازی مالی بودجه عمومی کشور دارند. هر چند کارانه اندک سایر کارکنان دولت طبق قانون در فواصل زمانی سه و شش ماهه پرداخت می گردد.
آنچه عیان است و غیرقابل کتمان و حقیقت واضح، طرح شکست خورده تحول سلامت کنونی و نحوه اجرای عقیم و بدون پشتوانه مالی آن و کپی برداری ناقص از دیگر کشورها به مثابه تومور بدخیمی در بدنه چهل تکه نظام درمان از هم گیسخته کشور است که دولت تدبیر همانند شجاعت عزل و ترمیم کابینه بایستی هر چه سریعتر نسبت به جراحی حذف و یا ترمیم آن اقدام عاجل نماید. اگر لابی های ذینفع و صاحب نفوذ مجال دهند رئیس جمهور خدوم و محترم، در بررسی ها و بازرسی های نامحسوس میدانی نتایج عملی طرح تحول سلامت، به گزینه مطلوب و بدون اغماضی در تصمیم گیری جهت رضایت بیشتر مردم و بیماران خواهند رسید.
عباس مهدی زاده- روزنامه نگار
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده