همانطور که انتظار می رفت، مدیر برکنار شده آموزش و پرورش کلاله درنسخه جدید ماهنامه منشات مقاله ای کوبنده وبا مضمون سیاسی با عنوان "نان به نرخ روز خوردن" منتشر کرد که شخص و اشخاصی را هدف می گیرد.
به گزارش کلاله خبر، همانطور که انتظار می رفت، مدیر برکنار شده آموزش و پرورش کلاله درنسخه جدید ماهنامه منشات مقاله ای کوبنده وبا مضمون سیاسی با عنوان "نان به نرخ روز خوردن" منتشر کرد که شخص و اشخاصی را هدف می گیرد که در سر مقاله آن آمده است:
در واقعه ی عظیم و دردناک عاشورا،زمانی که حسین بن علی(ع)در برابر لشکر به ظاهر مسلمان یزید قرار گرفت و او را در آخرین لحظات زندگانیش احاطه کردند و برای کشتنش آماده شدند و از یکدیگر سبقت می جستند،آن حضرت با صدای بلند،خطاب به آنان فریاد زدند و گفتند: "...اگر برای شما دینی نیست و رویّه ی شما این است که از معاد نیز نمی ترسید،پس در زندگانی دنیایی خود،از آزادگان باشید..." و بسیار می گفت: " لاحول و لا قوّه الّا بالّ..." و ابوالحتوف جُعفی،تیری به پیشانی مبارکش زد.آن تیر را بیرون کشید و خون بر چهره اش جاری شد و گفت: "بار پروردگارا! بر این حال من که از ناحیه ی این بندگان نافرمان تو می گذرد،واقف هستی! بار پروردگارا! یکایک آنان را بشمار و آنان را متفرّقاً و متشتّتاً هلاک گردان و یک تن از آنان را روی زمین باقی مگذار و ابداً آنها را نیامرز..." (به استناد مقاتل: لهوف،مقرّم،العوالم،نفس المهموم و خوارزمی و به نقل از پایگاه اطّلاع رسانی حوزه)
در متن این مقاله نیز آمده است:
هنگامی که تاریخ در گذر زمان،رفتار عجیب و ناشایست برخی انسانها را بازگو می کند،برای خیلی از شنوندگان یا خوانندگانش در زمان کنونی،بسختی قابل باور و البتّه شگفت آور است.امّا با کمی تأمّل و تفکّر و نگاهی تیزبین،می توان نمونه و یا معادل همان رفتارها و گفتارها را در نیای امروزی نیز مشاهده کرد.برخی ها به هر قیمت و با وعده و وعیدهایی،مدام رنگ عوض کرده و با هر نسیمی که می وزد،رنگشان نیز تغییر می کند.اینان همان نان به نرخ روز خورها هستند.لازم نیست به خود زحمت بدهیم و بدنبالشان بگردیم.نان به نرخ روز خورها در همه جا یافت می شوند.در هر سرزمینی،در هر استان و شهرستانی و در هر شهر و روستا و محلّه ای،حتّی در همسایگی و محلّ کارمان،اینگونه افراد را با کمی دقّت می توان شناخت و شناسایی نمود.نان به نرخ روز خورها،اسامی دیگری نیز دارند: آفتابگردان، آفتاب پرست،حزب باد و در حدّ کاملتر آن: منافق صفتنان به نرخ روز خوردن زرنگی نیست بلکه گدایی و دریوزگی است و انسانیّت و فطرت پاک نشان داده است که مردم ما هیچ گاه نان به نرخ روز خورها را دوست نداشته و نمی دارند.از قدیم گفته اند: " یا زنگی زنگ یا رومی روم".باید یا در جبهه حق بود یا باطل.میانه معنایی ندارد و" گاهی به نعل و گاهی به میخ زدن" بدترین شگرد و رفتاری است که ممکن است از چنین افرادی سربزند.براستی اگر نان به نرخ روز خورها نبودند،فرق مولایمان علی بن ابیطالب در محراب مسجد شکافته می شد؟! و اگر این منافق صفتان بدنبال منافع شخصی شان به هر قیمتی نبودند،هرگز سر مبارک سرور و سالار شهیدان،اباعبدا.. الحسین(ع) بر بالای نیزه می رفت؟! فقط کافیست اندکی تاریخ را ورق بزنید و زندگی چنین شخصیّت هایی دو روی و چند روی را کنکاش نمایید.
اگر چند صباحی،یک جناح و گروه سیاسی در کشور حاکم شود،خود را در کمترین زمان ممکن به رنگ و لباس همان جناح و گروه سیاسی درمی آورند تا " از کلاه آنان،ایشان را هم پشمی نصیب گردد" و به محض تغییرات سیاسی و جناحی در کشور،مترصّد و در کمین فرصت طلبی هستند و به بهترین شکل ممکن،همچون آفتاب پرست،رنگ عوض نموده و خود را از عاشقان و طرفداران آن جناح و گروه سیاسی مخالف،به همگان معرّفی می نمایند و این شگرد و دور تسلسل همچنان ادامه دارد.
به عنوان مثال: اگر ده نفر برای نمایندگی مجلس کاندیدا بشوند،برای اینکه روز مبادایشان را از دست ندهند،برادران و خواهران و همسران و فرزندانشان را بسیج می کنند و به اتّفاق پای صندوق های رأی می روند و هریک به یکی رأی می دهد و از هر رأی،عکسی نیز می گیرند تا اگر هر کدام منتخب گردید، " کلاه اینان پس معرکه نباشد" و با نشان دادن آن رأی،خود را حامی بی چون و چرای آن نماینده معرّفی کنند.حتّی اگر هم کاندیدای مورد نظرشان رأی نیاورد،آنچنان خود را به فرد منتخب نزدیک می کنند که انگار از مدّتها قبل برایش فعّالیّت نموده اند و یا به هر برادر خود مأموریّت می دهند تا برای یکی، از خود مایه بگذارد تا در آینده،منافع سلسله ی خانوادگی شان از دست نرود یا متضرّر نگردند.و یا به محض تغییر مسئولیّت، آنچنان خود را از حامیان و طرفداران فرد جدید نشان می دهند که گویی مدّت ها مترصّد چنین فرصتی بوده اند.برخی حتّی پا را از این هم فراتر می گذارند و حاضرند برای حفظ و یا کسب منابع و منافع نامشروع خود،بنا به مقتضیّات و شرایط زمان، آیین و مذهب خود راهم- اگر لازم باشد- وارونه جلوه دهند.
جالبتر اینجاست که نان به نرخ روز خورها،همیشه هم از مردم شهر و دیار خود طلبکارند و به خیال واهی فکر می کنند که همیشه حق با آنان است.دیگران را به راحتی آب خوردن مورد شماتت و سرزنش قرار می دهند و گذشته ی آنان را با چهره هایی حق به جانب،مدام زیر سئوال می برند.در حالیکه گذشته ی خودشان سیاه و تاریک است و کارنامه ی خود و خانواده ی شان نمرات درخشان و مثبتی ندارد و البتّه از این غافل هستند که "ملاک،وضعیّت و حال فعلی افراد است."
نان به نرخ روز خورها،هم گفتارشان و هم رفتارشان،به تناسب موقعیّت و شرایط جامعه و منافعشان،مدام در حال تغییر و دگرگونی است.حتّی لباس و پوششان هم اینگونه است.
به هر حال،این دسته از افراد،از خطرناکترین و بزرگترین دشمن یک سرزمین و مردمش می باشند.چون اصلاً چهره ی واقعی شان مشخّص نیست و شخصیّت ذاتی شان متزلزل است. مکر و حیله های اینان نیز همیشه با حسادت توأم بوده و برای خوشآیند این و آن و حفظ خود و منافع خود،دست به هر کاری که لازم باشد،می زنند.
اینان،قلب هایشان انباشته از مرض و آلودگی است و خالی از حُسن نیّت است و برای همین است که خداوند ما را از مصاحبت و همنشینی با این منافق صفتان برحذر داشته و خود در کتاب مبینش از ایشان به بدی یادکرده و آنان را نفرین می کند و می فرماید: " در دلهای ایشان بیماری است.پس خدا بر بیماری آنها بیفزاید و برای ایشان است عذابی دردناک به سبب آنکه پیوسته دروغ می گفتند." (سوره بقره- آیه10)
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده