افراد در شرایط استیصال سعی میکنند به عامل ناکامیهای فردی و اجتماعی آسیب برسانند و اگر به هر علت قادر به این کار نباشند سعی میکنند به زندگی خود خاتمه دهند، اما در خودکشی در ملأ عام، شخص تلاش آگاهانهای به انجام میرساند تا مجازات عوامل ناکامیاش را به افکار عمومی بسپارد.
به گزارش کلاله خبر به نقل از ایسنا، زمانی در خفا و خلوت اتفاق میافتاد ولی حالا افراد در انظار عمومی خودکشی میکنند، علاوه بر اینکه مکان خودکشیها از اتاقهای در بسته و خانه به کوچه و خیابان و مکانهای عمومی تغییر پیدا کرده، سن خودکشی نیز در ایران کم شده است. یکی از موضوعاتی که سال گذشته جامعه آموزش و پرورش و خانوادهها را به چالش کشید خودکشی دانش اموزان بود . در سال تحصیلی که همین روزها به پایان رسید، تاکنون ۱۵ دانشآموز خودکشی منجر به مرگ داشتند، اگر ۳ موردی که در آخر خرداد ۹۴ و تابستان همان سال را هم اضافه کنیم، به عدد ۱۸ دانش آموزی می رسیم که در این مدت خودکشی کرده اند ، دانش آموزانی که سن آنها بین 11 تا 18 سال بوده است.
تقسیم کار آسیبهای اجتماعی در شورای اجتماعی
اخیراً و در تقسیم بندی واگذاری هر یک از آسیب ها به دستگاهی در شورای اجتماعی کشور، وزارت بهداشت متولی بحث خودکشی شده است . وزیر سکان دار این وزارتخانه چندی پیش در مصاحبه ای اعلام کرده بود که : مبادا خودکشی اپیدمی شود . اما برخلاف گفته های وزیر بهداشت که گویا وزارتخانه اش تنها اکتفا به مصاحبه و دادن آمار می کنند از زمانی که این وزارتخانه متولی بحث خودکشی شده ، خودکشی تبدیل به اپیدمی شده است و هر روز خبری در این باره می شنویم .
رییس جمهوری در نشست اخیر شورای اجتماعی کشور، پرهیز از موازی کاری برای کاستن از آسیبهای اجتماعی را ضروری دانست و تأکید کرد: برای کنترل و کاهش آسیبهای اجتماعی تقسیم کار ملی، تعیین دقیق اولویتها و استفاده از ظرفیتهای سازمانهای مردمنهاد ضروری است.
سیگنالهای هشدار آمیز خودکشی در ملأ عام
این روزها خودکشیها در ایران در ملأ عام صورت میگیرد، در هفته گذشته ابتدا یک مرد میانسال خود را از یک پل هوایی حلق آویز کرد، هنوز بحثها بر سر خودکشی این مرد میانسال داغ بود که خبر رسید مرد 47 ساله ای به علت عدم پذیرش در یک بیمارستان دولتی خود را از طبقه سوم بیمارستان به پایین پرت کرده است.
این مرد با درد زیادی در ناحیه شکم به بیمارستان دولتی میلاد مراجعه کرده اما به او گفته بودند تا زمانی که 300 هزار تومان به حساب بیمارستان واریز نکند پذیرش نخواهد شد (روزنامه شرق)، البته این بیمار از مرگ حتمی نجات یافت. سومین اکران عمومی خودکشی در ایران و در یک هفته، خودکشی یک دختر 18 ساله بود که خود را از پل اتوبان نیایش به پایین پرت کرد و مرد.
بررسی آمارهای فوت شدگان خودکشی در حوزه استفحاظی نیروی انتظامی از سال 85 تا 92 نشان میدهد که به طور میانگین روزانه حدود هفت نفر بر اثر خودکشی در ایران میمیرند. از سال 85 تا 92، 17 هزار و 989 نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست دادهاند.
همچنین در بررسی این آمار مشخص شد که در بازه زمانی فوق روزانه بیش از ده نفر در کشور اقدام به خودکشی میکنند. البته این آمار مربوط به پرونده های ثبت شده در حوزه استحفاظی نیروی انتظامی است و قطعاً تعداد زیادی از خودکشیها به دلیل ننگ بودن این عمل در جامعه ما مخفی باقی میماند.
نمودار یک
تنها دلیل خودکشی کم کاری حکومت در رسیدگی به وضعیت اجتماعی و اقتصادی مردم نیست ، در حالی که می بینیم اغلب این خودکشی ها به دلیل مشکلات کوچکی اتفاق می افتند ، دختری که به دلیل سخت بودن امتحان یا نمره نیاوردن خود را حلق آویز می کند و فوت می شود ، دلیل اش سیاست های غلط اقتصادی و اجتماعی سالهای اخیر نیست بلکه عدم اعتماد به نفس و ضعیف النفس بودن افراد ، عامل مهم خودکشی آنهاست .
آرش رازانی پژوهشگر اجتماعی در این باره می نویسد: واقعیت این است که همواره در میان مردم، افرادی وجود دارند که بر اثر ناملایمات و شکست های پی در پی و ناکامیهای متعدد سرخورده و ناامید شده و اعتماد به نفس خود را کاملاً از دست داده اند. حال اینکه رسیدن به این نقطه بر اثر شرایط دشوار اجتماعی و اقتصادی، انتخابهای اشتباه افراد در زندگی یا تربیت نادرست و آماده نبودن برای برخورد با شکست و ناکامی به عنوان یکی از اجزای زندگی عادی اتفاق افتاده و یا ترکیبی از این عوامل در این موضوع موثر هستند، مطلبی است که جمع بندی روشن آن نیاز به تحقیق گسترده و علمی در میان این قبیل افراد دارد.
امّا در این میان، یک عامل وجود دارد که شرط کافی برای انجام خودکشی است و آن عامل، جسارت بدون اعتماد به نفس و تغییر وضعیت از حالت "مایوس" به حالت "بریده از زندگی" است؛ توضیح اینکه هر فرد مایوس و شکست خورده ای دست به خود کشی نمیزند. معمولا پس از مدتی سپری کردن زندگی با همین حالت، اتفاقات تلخ مشمول فراموشی شده و ماجراهای تازه زندگی فرد را به نحوی در جریان عادی زیستن قرار می دهد؛ اما در این دوران، همانگونه که مددرسانی فکری و روحی و مشاوره های درست می تواند در بازگشت به زندگی تسریع صورت دهد، در معرض ملامت دیگران قرا گرفتن، طرد و رانده شدن از اجتماع پیرامونی و شنیدن اخبار ناامیدکننده وی را به سمت بریدن از زندگی سوق می دهد.
نمودار دو
دکتر سید حسین سراج زاده جامعهشناس میگوید: ایران در بین کشورهای اسلامی جزو کشورهایی است که بیشترین میزان خودکشی را دارد، با آمار ناقصی که وجود دارد حدوداً میشود گفت خودکشی در تهران چهار یا پنج در صد هزار نفر است اما مثلاً در جایی مانند ایلام سی نفر به بالاست. (خبر آنلاین، جمعه 8 فروردین 93 )
بررسی آمارهای پزشکی قانونی نشان می دهد که از سال 88 تا سال نود و چهار ، 25 هزار و 886 نفر بر اثر خودکشی جان خود را از دست داده اند .
نمودار 3
خودکشی در میان قشر فقیر و متوسط بیشتر است.
دکتر مصطفی آب روشن جامعه شناس و عضو انجمن جامعه شناسی ایران در پاسخ به این سؤال که علت نمایش خودکشی در انظار عمومی چیست؟ به الف میگوید : خودکشی و نمایش آن در حوزه عمومی انعکاس اعتراض شدید آسیب دیدگانی است که در سلسله مراتب نظام اجتماعی جایگاهی ندارند وقتی در جامعه ای که انسانها و مشکلاتشان دیده نشود و افراد احساس طرد شدگی داشته باشند شاهد آن هستیم که زندگی معنای اصلی خود را در ذهن افرادی که فشارهای مضاعف و غیر متعارفی را تجربه میکنند از دست میدهد در واقع این نوع از خودکشیها ریشهی روانی نداشته بلکه مشخصاً از کژ کارکردی ساختارها و نهادهای اجتماعی نشات میگیرد و هر چقدر خودکشی به شیوه های دردناکی صورت بگیرد فریاد استمداد طلبانه آنان بیشتر در نزد ناظران عمومی احساس میشود.
عضو شورای مدیریت کار گروه آسیبهای اجتماعی ایران گفت: تلاشهای ناموفق برای خودکشی معمولاً منجر به این میگردد که دیگران رفتارشان را در اعتناء و احترام به فرد خودکشی کننده تغییر دهند. بنابراین فرد خودکشی کننده ممکن است برای بدست آوردن توجه، تغییر رفتار دیگران، دلسوزی استوار و نظیر اینها دست به خودکشی بزند. اینگونه خودکشیها تقریباً همیشه در نزدیکی افراد دیگر رخ میدهند.
وی در مورد آمارهای مربوط به خودکشی گفت: به علت نگرش عمومی بسیار منفی نسبت به خودکشی، ابهامات زیادی در مورد آمار خودکشی در ایران وجود دارد و از سوی دیگر به علت قبح شرعی و اجتماعی، بستگان افراد خودکشی کننده این عمل را ننگ و بی آبرویی تلقی کرده و از افشای آن خودداری میکنند. بر طبق آمارهای منتشر شده نیمی از خودکشیها در شهرهای بزرگ، یک چهارم در شهرهای کوچک و متوسط و بقیه در روستاها انفاق میافتد. میزان اقدام به خودکشی در ایران بیش از آمارهایی است که عنوان میگردد اما آنچه که مشخص است اکثر خودکشیها در میان انسانهای فقیر و متوسط جامعه رخ میدهد زیرا بیشترین فشارهای اجتماعی و اقتصادی را متحمل میگردند
عضو انجمن جرم شناسی ایران در مورد علل خودکشی آن هم در ملأ عام میگوید: به طور کلی خودکشی پدیده ای است که نه تنها از طرف شرع مقدس بلکه به شدت از سوی عرف اجتماعی منع شده و عموماً مشاهده میکنیم که افشای این پدیده اجتماعی با بی آبرویی خانواده عجین شده و به شدت نیز انگ زننده محسوب میگردد که بر این اساس، مشاهده میکنیم که آمار های خودکشی کمتر در حوزه های رسمی و غیر رسمی انعکاس پیدا میکند در حالی که فردی که افکار خودکشانه در سر دارد بر عکس با این هدف مشخص خود را نابود می کند که حساسیت همگانی را نسبت به ظلمی که به او رفته است بر انگیخته نماید.
وی تصریح کرد: این دسته از افراد خود را قربانی شرایط نابسامان اجتماعی قلمداد میکنند در واقع افراد در شرایط استیصال سعی میکنند به عامل ناکامیهای فردی و اجتماعی آسیب برسانند و اگر به هر علت قادر به این کار نباشند سعی میکنند به زندگی خود خاتمه دهند اما در خودکشی در ملأ عام شخص تلاش آگاهانه ای به انجام میرساند تا مجازات عوامل ناکامیاش را به افکار عمومی بسپارد.
آب روشن در پاسخ به این سؤال که «این خودکشیها آیا به سیگنالهای هشدار آمیزی برای مسئولان کشوری نیست؟» گفت: به نکته مهمی اشاره کردید زیرا نمایش خودکشی در حوزهی عمومی که به شدت در جامعهی ما رواج پیدا کرده است به عنوان کدهایی است که بایستی نظام اجتماعی را به تفکر وادارد زیرا خودکشی در انظار عمومی انعکاس خشم و تنفر فرو خفته ای است که فرد با نابودی خود خواسته، تلاش دارد تا قضاوتهای عمومی را بر علیه نهادهای اجتماعی ناکارآمد بر انگیخته و حساس نماید.
وی در مورد راهکارهای کاهش میزان خودکشی گفت : بنابراین برای مقابله با پدیدهی خودکشی بایستی تلاشهای چند نهادی در جامعه برای ایجاد همبستگی اجتماعی صورت پذیرد به طوری که در تعیین برنامه ریزیهای خرد و کلان، در کنار حفظ منافع عمومی حقوق فردی هم در نظر گرفته شود و فشار و نظم اجتماعی در حد اعتدال و مطلوب باشد بطوریکه به گروههای خاص و شکنندهی اجتماعی فشار مضاعفی تحمیل نگردد. و از سوی دیگر تعمیق باورها و نگرشهای دینی، اشاعه فرهنگ احترام به حقوق انسانی، اصلاح الگو و نگرشهای غلط اجتماعی دربارهی زنان نیز، بستری است که هویت و خود کارامدی در افراد را تقویت و باعث از بین رفتن انزوای اجتماعی خواهد شد.
متاسفانه نظری هنوز درباره این مطلب منتشر نشده